رمان دورترین نزدیک
#پارت_۱۲۹
دریا: خب صدات یجوری بود
+اره اگه میذاشتی خواب بودم!
دریا: خب روز خوش جناب
+خداحافظ
بلند شدم دستو صورتمو بشورم
+حواسم نبود بزارم سایلنت بیدار شدی
_نه خوبه بعدش شب خوابم نمیبره...
ترانه
ماهور رفت منم بلند شدم سینی رو میزو بردم اوه ساعت ۸ شده چی بخوریم!
الان دلم سیب زمینی میخواس فقط اما بگم باز این یچی میگ
خودش اومد
_شام!؟
+نظری ندارم حوصله نداری بیرون یچی بخوریم
_میگم
+خب؟
_میگم ماهور
+خب!؟
_سرو تهشو بایه سیب زمینی سرخ کرده هم بیاریم بعدشم فیلم ببینیم یه عالمه خوراکی بخوریم شام هان؟ پیتزام خوبه
+چیزی کم و کسر ندارین؟
_نه چطور؟!
+میگم با رستوران اشتباه گرفتی
_خب میری بخری؟!
+اصلاااا!
قیافم درهم شد _چرا؟!
+تنهات نمیزارم اینجا! میریم باهم
پیتزا و سیب زمینی و از بیرون گرفتیم و ی عالمه تنقلات دلم لواشک میخواست
قیافم مث بچه ها شد
_میگم
+چی؟
_میگم ماهور
+چی میگی!؟
_لواشک میخام
خندید +بحث ویار و ایناست دیگه!؟
_زهرررمار بیشعور ومث دختربچه ها اخم کردم اومد سمتم رفتم عقب _ بچه م استرس وارد میشه بهش دیگه نزدیک من نمیای
خندید وسایلاور گذاشت توماشین دور وبرو نگا کرد چسبید بهم ی لحظه بوسم کرد
+لازم باشه استرسم وارد میکنم بش
بچه پررو هلش دادم عقب
برگشتیم خونه
+خب
_هیچی بشین یکی از این فیلمارو بزار منم اینارو بردارم بیارم
فیلمای تو دستمو دادم بهش
همه چیو گذاشتم رو میزو نشستم کنار ماهور فیلم ترسنااااک اخ چ کیفی میده یکمم ماهورو اذیت کنم
فیلم شروع شد منم پیتزامو میخوردم
ی تیکه تو دستم گرفته بودمش اوردم بالا بخورم یهوویی اومد جلو خوردش!
ی نگا بد بش انداختم
نیم ساعتی از فیلم گذشت و ب جاهای ترسناکش رسید خودمو زدم ب اون راهو چسبیدم ب ماهور نگام کرد توپیدم بخس _چیه میترسم خو
+میگم میخوای یا بشین روپام!
_عه چ فکر خوبیه!
بلندشدم یکم پاهاتو باز کن خو بشینم جلوت بیمزه بی احساس نارمانتیک بز!
دستمو کشید نشونشدم روپاش
+تو موقع خواب هی تکون میخوری موقع فیلم کلا توهرشرایطی وول میخوری
عه پس ب خوابیدنمم دقت میکنی!
تو سکوت فیلم نگا میکردیم ظرفپاپ کرنو برداشتم سرمو گذاشتم رو سینه ماهور گه گاهیم دلم میخواست یکم شیطونی کنم ولی امشب خیلی اروم نشسته بود!
اخرای فیلم دستشو دورم حلقه کرد سرشو فرو کرد تو موهام
فیلمم تموم شده و واکنشی نشون نمیدادم موهامو کنار زد سرشو برد سمت گردنم و بوسیدم گاز ریزی از گردنم گرف اخ
صداش منو از حالو هوام در اورد
+بخابیم دیگه
نمیخاستم تموم شه چرا اینکارو میکنی اخه با حرص از جام بلند شدم و توجهی بهش نکردم...
#دورترین_نزدیک
#خاص #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #جذاب #زیبا #شیک #هنری
دریا: خب صدات یجوری بود
+اره اگه میذاشتی خواب بودم!
دریا: خب روز خوش جناب
+خداحافظ
بلند شدم دستو صورتمو بشورم
+حواسم نبود بزارم سایلنت بیدار شدی
_نه خوبه بعدش شب خوابم نمیبره...
ترانه
ماهور رفت منم بلند شدم سینی رو میزو بردم اوه ساعت ۸ شده چی بخوریم!
الان دلم سیب زمینی میخواس فقط اما بگم باز این یچی میگ
خودش اومد
_شام!؟
+نظری ندارم حوصله نداری بیرون یچی بخوریم
_میگم
+خب؟
_میگم ماهور
+خب!؟
_سرو تهشو بایه سیب زمینی سرخ کرده هم بیاریم بعدشم فیلم ببینیم یه عالمه خوراکی بخوریم شام هان؟ پیتزام خوبه
+چیزی کم و کسر ندارین؟
_نه چطور؟!
+میگم با رستوران اشتباه گرفتی
_خب میری بخری؟!
+اصلاااا!
قیافم درهم شد _چرا؟!
+تنهات نمیزارم اینجا! میریم باهم
پیتزا و سیب زمینی و از بیرون گرفتیم و ی عالمه تنقلات دلم لواشک میخواست
قیافم مث بچه ها شد
_میگم
+چی؟
_میگم ماهور
+چی میگی!؟
_لواشک میخام
خندید +بحث ویار و ایناست دیگه!؟
_زهرررمار بیشعور ومث دختربچه ها اخم کردم اومد سمتم رفتم عقب _ بچه م استرس وارد میشه بهش دیگه نزدیک من نمیای
خندید وسایلاور گذاشت توماشین دور وبرو نگا کرد چسبید بهم ی لحظه بوسم کرد
+لازم باشه استرسم وارد میکنم بش
بچه پررو هلش دادم عقب
برگشتیم خونه
+خب
_هیچی بشین یکی از این فیلمارو بزار منم اینارو بردارم بیارم
فیلمای تو دستمو دادم بهش
همه چیو گذاشتم رو میزو نشستم کنار ماهور فیلم ترسنااااک اخ چ کیفی میده یکمم ماهورو اذیت کنم
فیلم شروع شد منم پیتزامو میخوردم
ی تیکه تو دستم گرفته بودمش اوردم بالا بخورم یهوویی اومد جلو خوردش!
ی نگا بد بش انداختم
نیم ساعتی از فیلم گذشت و ب جاهای ترسناکش رسید خودمو زدم ب اون راهو چسبیدم ب ماهور نگام کرد توپیدم بخس _چیه میترسم خو
+میگم میخوای یا بشین روپام!
_عه چ فکر خوبیه!
بلندشدم یکم پاهاتو باز کن خو بشینم جلوت بیمزه بی احساس نارمانتیک بز!
دستمو کشید نشونشدم روپاش
+تو موقع خواب هی تکون میخوری موقع فیلم کلا توهرشرایطی وول میخوری
عه پس ب خوابیدنمم دقت میکنی!
تو سکوت فیلم نگا میکردیم ظرفپاپ کرنو برداشتم سرمو گذاشتم رو سینه ماهور گه گاهیم دلم میخواست یکم شیطونی کنم ولی امشب خیلی اروم نشسته بود!
اخرای فیلم دستشو دورم حلقه کرد سرشو فرو کرد تو موهام
فیلمم تموم شده و واکنشی نشون نمیدادم موهامو کنار زد سرشو برد سمت گردنم و بوسیدم گاز ریزی از گردنم گرف اخ
صداش منو از حالو هوام در اورد
+بخابیم دیگه
نمیخاستم تموم شه چرا اینکارو میکنی اخه با حرص از جام بلند شدم و توجهی بهش نکردم...
#دورترین_نزدیک
#خاص #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #جذاب #زیبا #شیک #هنری
۸.۹k
۲۷ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.