رمان دورترین نزدیک کاور شخصیت ترانه
#پارت_۱۳۰
ماهور
با اخم بلند شد نگامم نکرد
دلم میخاستش ولی نمیدونم انقد دست دست کردم هرکدوم رفتیم تو اتاق خودمون...
خوابم نمیبرد و دلم میخواست! دلم دختری ک تو اتاق بغلیم خوابیده رو میخواست که تو بغلم باشه
پکر ساعدمو گذاشتم رو چشام اما فکرم جای دیگه بود اخ لعنتیِ لوند
با صدای در اتاق دستمو از روچشام برداشتم میخواد منو دیوونه کنه نه!؟
اخه چرا ب این لباس خوابت وایسادی رو ب روم منکه همینجوریشم تاب نمیارم توعم هی اذیت کن
چشمم رو ترانه و لباس خوابش طلاییش بود چیکار داری میکنی
نشستم رو تخت +چیشده؟!
یکم من من کرد و بعد به حرف اومد
_خب... خوابم نمیبره...میترسم!
ترانه
با نگاه جذابش خیره بود بهم خندم گرفته بو انگار میخواست قورتم بده
دستاشو باز کرد از خدا خواسته نشستم تو بغلش با موهام بازی میکرد سرشو برد سمت گردنموعمیق نفس کشیددلم ریخت اخه پسر من کم عاشقتم الانم وابستم کن _ماهور
توهمون حال بودک باجونم جوابموداد
نمیتونم بگم دارم وابسته میشم نمیتونم هیچ حرفی بزنم ادم میترسه دربرابرتو عاشق باشه
دراز کشیدروتختومنم کشیدسمت خودش دستموگذاشتم روصورتشوبا انگشتام نوازشش کردم الانه ک گریم بگیره پرسشی نگام میکردنمیدونستم چی بگم ک بحثوباساده ترین سوال ممکن جمع کردم
_ این...این رابطه بینمون!چرا؟!یعنی دلیلش اصادرسته؟!
خودمم میدونم دارم خودمو بازی میدم درد من ی چیز دیگه بود میخواستم مثلا ی چیزی بگه منم امیدوار شم بهش اما غد تر این حرفا بود
برم گردوند رو تخت و زل زد بهم
+نمیدونم ترانه
سرشو برد تو گردنمو بوسه ارومی زد زل زد تو چشام
+تو رو نمیدونم اما من اروم میشم!
من تو زندگیم همچین ارامشیو میخام و تو بهم این حسو میدی اگه نمیخوای باشه ولی باید پیشم باشی! حریم شخصی منی
منتظر نگاش روم بود
خدای من ببین چی میگه! من نخام؟!
دستمو گذاشتم رو صورتش بوسیدمش اومدم عقب
_ بهم حس امنیت میدی!
درست مثل وقتی که بابام بودو نگران هیچی نبودم!
نمیتونم ازت دور باشم باهات آرومم بهت اعتماد دارم وقتی لمسم میکنی
با لبخند پیشونیمو بوسید
+از اونجایی که ادم خوش قولی م بهت قول میدم پیشت باشم و از اعتمادت سوء استفاده نکنم
اومد نزدیکتر و اروم گفت
+ هیچوقت از یه حدی فراتر نمیرم ترانه فقط تا جایی که اروم شیم باهم...
با حس لباشو گذاشت رو لبام اوم ایندفعه اروم لبامو میخورد و وسطاش گاز میگرف دستشو برد زیر لباسم صدام دراومده بود وماهورو دیوونه تر میکرد
دستمو گذاشتم دورگردنشو بوسیدمش
دستمو نوازش وار پشت گردنش میکشیدم پایین گردنشو بوسیدم هجوم اورد طرفم خشن تر لبامو میبوسید دستش روری پام بالا پایین میشد
لبمو مکید با حال بدم چشامو بستم
نمیتونستم بهش نگاه کنم
حالمو فهمید رفت عقب ...
#دورترین_نزدیک
#خاص #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #هنری #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #پست_جدید #جذاب #زیبا #شیک
ماهور
با اخم بلند شد نگامم نکرد
دلم میخاستش ولی نمیدونم انقد دست دست کردم هرکدوم رفتیم تو اتاق خودمون...
خوابم نمیبرد و دلم میخواست! دلم دختری ک تو اتاق بغلیم خوابیده رو میخواست که تو بغلم باشه
پکر ساعدمو گذاشتم رو چشام اما فکرم جای دیگه بود اخ لعنتیِ لوند
با صدای در اتاق دستمو از روچشام برداشتم میخواد منو دیوونه کنه نه!؟
اخه چرا ب این لباس خوابت وایسادی رو ب روم منکه همینجوریشم تاب نمیارم توعم هی اذیت کن
چشمم رو ترانه و لباس خوابش طلاییش بود چیکار داری میکنی
نشستم رو تخت +چیشده؟!
یکم من من کرد و بعد به حرف اومد
_خب... خوابم نمیبره...میترسم!
ترانه
با نگاه جذابش خیره بود بهم خندم گرفته بو انگار میخواست قورتم بده
دستاشو باز کرد از خدا خواسته نشستم تو بغلش با موهام بازی میکرد سرشو برد سمت گردنموعمیق نفس کشیددلم ریخت اخه پسر من کم عاشقتم الانم وابستم کن _ماهور
توهمون حال بودک باجونم جوابموداد
نمیتونم بگم دارم وابسته میشم نمیتونم هیچ حرفی بزنم ادم میترسه دربرابرتو عاشق باشه
دراز کشیدروتختومنم کشیدسمت خودش دستموگذاشتم روصورتشوبا انگشتام نوازشش کردم الانه ک گریم بگیره پرسشی نگام میکردنمیدونستم چی بگم ک بحثوباساده ترین سوال ممکن جمع کردم
_ این...این رابطه بینمون!چرا؟!یعنی دلیلش اصادرسته؟!
خودمم میدونم دارم خودمو بازی میدم درد من ی چیز دیگه بود میخواستم مثلا ی چیزی بگه منم امیدوار شم بهش اما غد تر این حرفا بود
برم گردوند رو تخت و زل زد بهم
+نمیدونم ترانه
سرشو برد تو گردنمو بوسه ارومی زد زل زد تو چشام
+تو رو نمیدونم اما من اروم میشم!
من تو زندگیم همچین ارامشیو میخام و تو بهم این حسو میدی اگه نمیخوای باشه ولی باید پیشم باشی! حریم شخصی منی
منتظر نگاش روم بود
خدای من ببین چی میگه! من نخام؟!
دستمو گذاشتم رو صورتش بوسیدمش اومدم عقب
_ بهم حس امنیت میدی!
درست مثل وقتی که بابام بودو نگران هیچی نبودم!
نمیتونم ازت دور باشم باهات آرومم بهت اعتماد دارم وقتی لمسم میکنی
با لبخند پیشونیمو بوسید
+از اونجایی که ادم خوش قولی م بهت قول میدم پیشت باشم و از اعتمادت سوء استفاده نکنم
اومد نزدیکتر و اروم گفت
+ هیچوقت از یه حدی فراتر نمیرم ترانه فقط تا جایی که اروم شیم باهم...
با حس لباشو گذاشت رو لبام اوم ایندفعه اروم لبامو میخورد و وسطاش گاز میگرف دستشو برد زیر لباسم صدام دراومده بود وماهورو دیوونه تر میکرد
دستمو گذاشتم دورگردنشو بوسیدمش
دستمو نوازش وار پشت گردنش میکشیدم پایین گردنشو بوسیدم هجوم اورد طرفم خشن تر لبامو میبوسید دستش روری پام بالا پایین میشد
لبمو مکید با حال بدم چشامو بستم
نمیتونستم بهش نگاه کنم
حالمو فهمید رفت عقب ...
#دورترین_نزدیک
#خاص #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #هنری #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #پست_جدید #جذاب #زیبا #شیک
۱۱.۶k
۲۷ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.