سایه

#سایه
`𝘚𝘩𝘢𝘥𝘰𝘸
#part15

استاد؛
وارد کلاس شدم و نشستم پشت میز.
خب امروز یه تست داشتین دیگه حواستون که هست؟
امیدوارم خوب خونده باشین
و از پشت شیشه عینک نگاه مرموزی یه ا.ت انداختم تکرار میکنم.امیدوارم خونده باشین
بلند شدم و برگه هارو بینشون شروع به پخش کردم
ا.ت:مرتیکه یجور نگام می‌کنه انگار درس نخون ترین آدم این کلاس منم آیش
وویونگ:نه که خیلی درس خونی
ا.ت:میشه بهم...
وویونگ:بشین منتظر باش بهت برسونم
ا.ت:با حالت گریه آروم لب زدم
وویونگااا جون ا.تتت برسون توروخداااا
وویونگ:خفه شو.
ببینم چی میشه
استاد:ساکت خانم جانگ و کیم.
ا.ت:بعد از گرفتن برگه با چشمای درشت نگاه میکردم
تف اینا چینننن اصلا داشتیم مگه همچین چیزایی
نگاهم به وویونگ افتاد که فقط منتظر برگه بود
آروم تر بنویس خب حداقل به دستت رحم کن
آیشش.
_
دیدگاه ها (۰)

#ادامه پارت ۱۵ یونگی‹بعد از تموم شدن دانشگاه›رفتم سر کلاس ا....

#سایه`𝘚𝘩𝘢𝘥𝘰𝘸#part16لیان:رسیدیم عمارت دوبرابر ما آدم جمع کرده...

#ادامه پارت ۱۴یونگی‹صبح›از خواب بلند شدم.یه دوش کوتاهی گرفتم...

#سایه`𝘚𝘩𝘢𝘥𝘰𝘸#part14لیان:تقریبا یک هفته ای میشد که از دخترم خ...

love Between the Tides

love Between the Tides⁸(موضوع:چگونه نزدیک بشم؟) صبح روز بعدا...

love Between the Tides⁷(موضوع: شروع داستان) فردای آن روز، ا/...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط