ادامه پارت ۱۴
#ادامه پارت ۱۴
یونگی‹صبح›
از خواب بلند شدم.
یه دوش کوتاهی گرفتم و لباسامو پوشیدم
ساعتمو انداختم و ادکلن تلخی زدم
کیفمم برداشتم و محکم در اتاق ا.ت رو زدم
هی دختر تو ماشین منتظرم زود بیا.
ا.ت:موهام تو دستم بود داشتم میبستم که گفتم باشه الان میام.
از اتاق در اومدم پشت در قایم شدم اینور اونور نگاه کردم فهمیدم اون یکی(جیمین)نیست با خیال راحت رفتم بیرون از اتاق
آروم گفتم؛
مثلا منو گروگان گرفتن خیر سرشون
تو فیلما خیلی خطرناک تره..
جیمین:پشت سرش بودم که صداشو شنیدم گفتم
باشه اگه خیلی دوست داری خطرناکش کنم؟
ا.ت:از ترس دومتر پریدم بالا
خ..خب یه ص.صدایی در بیار س..سکته کرد..م
نه من غلط کنم گفتم و سریع دوییدم که بازوم و گرفت کشید سمت خودش
جیمین:کوچولو من مثل یونگی مهربونم نیستم.
فقط فکر فرار کردن به سرت بزنه..
ا.ت:نه نه من...من غلط بکنم
سریع دوییدم توی ماشین.
توروخدا نزار اون دوستت منو گیر بیاره
یونگی:لکنت گرفتی چرا؟
تک خنده ای کردم زیر لب گفتم،
خدا لعنتت کنه جیمین.
رسیدیم دانشگاه و ماشین و پارک کردم.
حواست هست دیگه؟
نه با کسی درباره ما حرف میزنی و نه فرار فهمیدی؟
ا.ت:بله بله
و دوییدم توی کلاس..
وویونگ:با حرص پامو میکوبیدم زمین
دختر عوضی بیشعور یه هفتست غیبش زده معلوم نیست کدوم گوری رفته عوضی سکییییا پیدات کنم زندت نمیزارم
ا.ت:یاا اونی انقد خشونت درست نیستا
وویونگ:ا.تتتتتتتتتتتت دوییدم دنبالش موهاشو گرفتم و کشیدم
ا.ت:جیییغ نکن وویونگ غلط کردمممم
وویونگ:کدوم گوری بودی ها
ا.ت:پیش بابامممم بخدا پیش بابام بودم
وویونگ:بچه خر میکنی آره؟
ا.ت:نههه بخدا رفته بودم باهاش دعوا کنم وویونگ اصلا غلط کردم نه اونجا نبودم خب یه جایی بودم دیگه آییی موهام و کندییی استاد اومد بخداا ولم کن
وویونگ:موهاشو ول کردم و نفس عمیق کشیدم.
نجات پیدا کردی.
ولی دارم برات ا.ت دختره عوضی.
یونگی‹صبح›
از خواب بلند شدم.
یه دوش کوتاهی گرفتم و لباسامو پوشیدم
ساعتمو انداختم و ادکلن تلخی زدم
کیفمم برداشتم و محکم در اتاق ا.ت رو زدم
هی دختر تو ماشین منتظرم زود بیا.
ا.ت:موهام تو دستم بود داشتم میبستم که گفتم باشه الان میام.
از اتاق در اومدم پشت در قایم شدم اینور اونور نگاه کردم فهمیدم اون یکی(جیمین)نیست با خیال راحت رفتم بیرون از اتاق
آروم گفتم؛
مثلا منو گروگان گرفتن خیر سرشون
تو فیلما خیلی خطرناک تره..
جیمین:پشت سرش بودم که صداشو شنیدم گفتم
باشه اگه خیلی دوست داری خطرناکش کنم؟
ا.ت:از ترس دومتر پریدم بالا
خ..خب یه ص.صدایی در بیار س..سکته کرد..م
نه من غلط کنم گفتم و سریع دوییدم که بازوم و گرفت کشید سمت خودش
جیمین:کوچولو من مثل یونگی مهربونم نیستم.
فقط فکر فرار کردن به سرت بزنه..
ا.ت:نه نه من...من غلط بکنم
سریع دوییدم توی ماشین.
توروخدا نزار اون دوستت منو گیر بیاره
یونگی:لکنت گرفتی چرا؟
تک خنده ای کردم زیر لب گفتم،
خدا لعنتت کنه جیمین.
رسیدیم دانشگاه و ماشین و پارک کردم.
حواست هست دیگه؟
نه با کسی درباره ما حرف میزنی و نه فرار فهمیدی؟
ا.ت:بله بله
و دوییدم توی کلاس..
وویونگ:با حرص پامو میکوبیدم زمین
دختر عوضی بیشعور یه هفتست غیبش زده معلوم نیست کدوم گوری رفته عوضی سکییییا پیدات کنم زندت نمیزارم
ا.ت:یاا اونی انقد خشونت درست نیستا
وویونگ:ا.تتتتتتتتتتتت دوییدم دنبالش موهاشو گرفتم و کشیدم
ا.ت:جیییغ نکن وویونگ غلط کردمممم
وویونگ:کدوم گوری بودی ها
ا.ت:پیش بابامممم بخدا پیش بابام بودم
وویونگ:بچه خر میکنی آره؟
ا.ت:نههه بخدا رفته بودم باهاش دعوا کنم وویونگ اصلا غلط کردم نه اونجا نبودم خب یه جایی بودم دیگه آییی موهام و کندییی استاد اومد بخداا ولم کن
وویونگ:موهاشو ول کردم و نفس عمیق کشیدم.
نجات پیدا کردی.
ولی دارم برات ا.ت دختره عوضی.
۵.۷k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.