سایه
#سایه
`𝘚𝘩𝘢𝘥𝘰𝘸
#part16
لیان:رسیدیم عمارت
دوبرابر ما آدم جمع کرده بودن همه جا بادیگارد بود..
لعنتی از کجا فهمیدن
از ماشین پیاده شدم که جیمین با کلت توی دستش اومد پایین
جیمین:روی پله های ورودی عمارت وایسادم.
به به لیان..
آخ ببینم راستی حالت خوبه؟
آخه دفه آخر یونگی یکم زیاده روی کرد باهات
یونگی:با دیدن یونهای و آدما جلوی لیان نیشخندی زدم ماشین و پارک کردم و پیاده شدم
چه پا قدم نحسی داری لیان
میبینم بازم قراره شکست بخوری
لیان:نیشخندی زدم..
دخترم کجاست
جیمین:از پله ها اومدن پایین عه پشتته که
لیان:منو مسخره نکن حرومزادهههه
خواستم برم سمتش که کتم و از پشت کشیدن
یونگی:نه نه نه آروم باش لیان
اینهمه وحشی بازی درست نیست
ببین من همیشه آروم نیستم یا همین الان گورتو از اینجا گم میکنی
یا میدونی میتونم عین آب خوردن بکشمت
لیان:باشه مین من میرم اما نه از ترس
میرم تا بتونم به موقع دخترم و ازت پس بگیرم
نشستم توی ماشین و حرکت کردیم...
یونگی:آخ سرم وای داره منفجر میشه
جیمین:ببینم ا.ت کجاست
یونگی:خونه منه
میتونی بری بیاریش؟
جیمین:آره میرم برو تو یکم استراحت کن
یونگی:زدم رو شونه یونهای
زود خودتونو رسوندین ممنونم ازت
یونهای:لبخندی زدم وظیفه من همینه قربان.
یونگی:رفتم تو آشپزخونه دوتا قرص و همزمان خوردم تا بلکه یکم سردرد کوفتیم آروم بگیره
بدون عوض کردن لباسام خودمو روی تخت انداختم و چشمامو بستم...
__
جیمین:رسیدم خونه یونگی
رمز در و زدم و بازش کردم
رفتم سمت اتاقش کلید و از روی میز برداشتم و بازش کردم
ا.ت:باحرص پامو میکوبیدم زمین عوضی منو چند ساعته اینجا ول کرده معلوم نیس رفته ک...
در و یه نفر باز کرد سریع از روی زمین بلند شدم دیدم جیمینه
جیمین:کم غر بزن پیر میشی
بیا بیرون.
ا.ت:میشه اول بگی بابام ز.ندست؟
جیمین:پوزخندی زدم
برات مهم نبود چیشد؟
نترس اون عوضی صدتا جون داره
ا.ت:از اتاق رفتم بیرون
جیمین:در و بستم و دستش و گرفتم و بردمش سمت ماشین
ا.ت:نمیدونم شما دوتا چه علاقه ای دارین دست من و بگیرین بکشین اینور اونور مچ دستم درد گرفتههه
جیمین:برگشتم سمتش و با لحن جدی لب زدم
میخوای چیکارت کنم خودت بگو
آروم دم گوشش گفتم نمیخوای که بندازمت توی گونی و بکشمت اینور اونور؟میخوای؟
ا.ت:ن..نه غلط کردم
جیمین:آخرش این زبون تو کار دستت میده در ماشین و باز کردم
بشین.
ا.ت:نشستم و درو محکم بست
آیشش وحشی
جیمین:نشستم پشت فرمون درو بستم
وحشی خودتی.
ا.ت:از کجا شنیدددی
شت
جیمین:فقط ساکت شو
`𝘚𝘩𝘢𝘥𝘰𝘸
#part16
لیان:رسیدیم عمارت
دوبرابر ما آدم جمع کرده بودن همه جا بادیگارد بود..
لعنتی از کجا فهمیدن
از ماشین پیاده شدم که جیمین با کلت توی دستش اومد پایین
جیمین:روی پله های ورودی عمارت وایسادم.
به به لیان..
آخ ببینم راستی حالت خوبه؟
آخه دفه آخر یونگی یکم زیاده روی کرد باهات
یونگی:با دیدن یونهای و آدما جلوی لیان نیشخندی زدم ماشین و پارک کردم و پیاده شدم
چه پا قدم نحسی داری لیان
میبینم بازم قراره شکست بخوری
لیان:نیشخندی زدم..
دخترم کجاست
جیمین:از پله ها اومدن پایین عه پشتته که
لیان:منو مسخره نکن حرومزادهههه
خواستم برم سمتش که کتم و از پشت کشیدن
یونگی:نه نه نه آروم باش لیان
اینهمه وحشی بازی درست نیست
ببین من همیشه آروم نیستم یا همین الان گورتو از اینجا گم میکنی
یا میدونی میتونم عین آب خوردن بکشمت
لیان:باشه مین من میرم اما نه از ترس
میرم تا بتونم به موقع دخترم و ازت پس بگیرم
نشستم توی ماشین و حرکت کردیم...
یونگی:آخ سرم وای داره منفجر میشه
جیمین:ببینم ا.ت کجاست
یونگی:خونه منه
میتونی بری بیاریش؟
جیمین:آره میرم برو تو یکم استراحت کن
یونگی:زدم رو شونه یونهای
زود خودتونو رسوندین ممنونم ازت
یونهای:لبخندی زدم وظیفه من همینه قربان.
یونگی:رفتم تو آشپزخونه دوتا قرص و همزمان خوردم تا بلکه یکم سردرد کوفتیم آروم بگیره
بدون عوض کردن لباسام خودمو روی تخت انداختم و چشمامو بستم...
__
جیمین:رسیدم خونه یونگی
رمز در و زدم و بازش کردم
رفتم سمت اتاقش کلید و از روی میز برداشتم و بازش کردم
ا.ت:باحرص پامو میکوبیدم زمین عوضی منو چند ساعته اینجا ول کرده معلوم نیس رفته ک...
در و یه نفر باز کرد سریع از روی زمین بلند شدم دیدم جیمینه
جیمین:کم غر بزن پیر میشی
بیا بیرون.
ا.ت:میشه اول بگی بابام ز.ندست؟
جیمین:پوزخندی زدم
برات مهم نبود چیشد؟
نترس اون عوضی صدتا جون داره
ا.ت:از اتاق رفتم بیرون
جیمین:در و بستم و دستش و گرفتم و بردمش سمت ماشین
ا.ت:نمیدونم شما دوتا چه علاقه ای دارین دست من و بگیرین بکشین اینور اونور مچ دستم درد گرفتههه
جیمین:برگشتم سمتش و با لحن جدی لب زدم
میخوای چیکارت کنم خودت بگو
آروم دم گوشش گفتم نمیخوای که بندازمت توی گونی و بکشمت اینور اونور؟میخوای؟
ا.ت:ن..نه غلط کردم
جیمین:آخرش این زبون تو کار دستت میده در ماشین و باز کردم
بشین.
ا.ت:نشستم و درو محکم بست
آیشش وحشی
جیمین:نشستم پشت فرمون درو بستم
وحشی خودتی.
ا.ت:از کجا شنیدددی
شت
جیمین:فقط ساکت شو
۵.۰k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.