اربابکیم

#ارباب_کیم♣️

#پارت_70

&ا/ت تهیونگ نمی‌خواد بره سفر.

+پس چی؟

&باید خودش بهت بگه چون اگه من بهت بگم شاید ازش...... اصن ولش کن.
باید برای پیدا کردن میا اول میا ی تقلبی رو با خودت بیاری به همون جایی که میا ی واقعی هست چون اون خودش میا رو برده اونجا.
کار با تفنگ که بلدی؟

+آره

&میا ی تقلبی رو بکش یا وقتی میا ی اصلی رو پیدا کردی بگو اون بکشش.

+تقلبی خواهر میا هست؟

&نه فقط شبیهشه.

+آها

&اما پیدا کردن میا آخر ماجرا نیست.
فردا بیا همین جا تا باهم حرف بزنیم.

+باشه

& فعلا من میرم.

+از جام بلند شدم اول خواستم تاکسی بگیرم برم عمارت ولی چون دکتر گفته بود باید پیاده روی کنم پیاده سمت عمارت رفتم.
در عمارت رو باز کردم دیدم که تهیونگ روی کاناپه نشسته و داره قهوه میخوره.

+سلام

ــ علیک
کجا بودی؟

+رفته بودم کنار ساحل پیاده‌روی.

ــ آها خوبه.

+تهیونگاا

ــ هوم

+یه سوال بپرسم راستشو میگی؟

ــ باشه بپرس.

+رفتم کنارش نشستم و لب زدم.

تو این یه سال واقعا میخوای بری سفر یا میخوای کار دیگه ای کنی.
لطفاً بدون هیچ بهونه ای راستشو بهم بگو.

ــ ا/ت من مجبورم.

+به چی مجبوری؟

ــ برای اینکه یکی از سهام دار های شرکت میخواد سهامشو ببره اگه ببره کل شرکت بهم می ریزه.
و حالا از من خواسته که اگه میخوای که وایستم باید با دخترم به مدت یه سال ازدواج قراردادی کنی.

+توهم میخواستی یه سال منو ول کنی بری پیش اون دختره مگه نه؟

ــ ا/ت من...........

+از جام بلند شدم.

+هیچی نگو لطفاً.
حالا میفهمم که چقدر برات بی ارزشم آقای کیم.

ادامه دارد................♣️
دیدگاه ها (۱)

#ارباب_کیم ♣️#پارت_71+داشتم سمت پله ها میرفتم که از پشت کشید...

#ارباب_کیم ♣️#پارت_72ــ شایدم باشم.+با قیافه خنثی ای نگاش کر...

#ارباب_کیم♣️#پارت_69پرش زمانی به صبح +آروم از خواب بیدار شدم...

#ارباب_کیم ♣️#پارت_68+تهیونگ رفت و برام غذا آورد.شروع کردم ب...

پارت ۷۵ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۸۳ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط