پارت پنجم
#پارت_پنجم
_جیهوپ
ببخشید استاد کیم مطمئنم همه دخترایی که اینجان روتون کراش زدن لطفا بگین کاپتون باید چندسالش باشه شاید از این سردرگمی نجاتشون دادین!
_استاد کیم
فکر نکنم کسی اینجا رو من کراش زده باشه ولی خب برای من فرقی نداره مهم اینه دوستم داشته باشه..
رکسانا بخاطر طبع شوخی که داشت با سرعت گوشیشو از جیبش دراورد و با کفش های پاشنه بلندش با دو خودشو به میز استاد رسوند.. بخاطر سرعت زیادی که داشت باعث شد جین خودشو کمی عقب بکشه که رکسان باهاش برخورد نکنه..
رکسانا گوشیشو جلوی جین گرفت و با چشمای عصلی رنگش ملتمس به استاد نگاه کرد..
_رکسانا
من ۱۹ سالمه شمارتونو بهم میدین؟
_نامجون
هی دختره احمق منم بودم بهت شماره نمیدادم این چجوری درخواستیه؟
نامجون این حرفو زد و دوباره به کتابش زُل زد اون علاقه ای به اینجور بحثا نداشت..
همه بخاطر بی ملاحظگی رکسانا عصبی بنظر میرسیدن..رکسانا هرلحظه بیشتر نزدیک جین میشد و این ممکن بود براشون دردسرساز بشه.. سوین از جاش بلند شد و سمت میز استاد رفت و از بازوی رکسان گرفت و کشید..
_سوین
احمق بیا بریم خجالت بکش..
_رکسانا
من روش کراش زدممم توروخدااا
_سوین
تو هرروز رو یکی کراش میزنی بیا بریم دختره خررر..
سوین از استاد کیم عذرخواهی کرد و رکسان و با خودش برد..
* * * * * * * * * * * * * * * * *
_جیهوپ
بیاید برسونمتون خب!
_سوین
مرسی هوبی پیاده میرم
_نامجون
منم همینطور..
_جیهوپ
باشه پس.. فردا میبینمتون.. فعلا
سوین و نامجون درحال قدم زدن تا خونه بودن.. سوین تو فکره استاد کیم بود و همین باعث شد نامجون زودتر از چیزی که فکرشو کنه متوجه بشه..
_نامجون
فکر کنم رکسانا یه رقیب پیدا کرده نه؟
_سوین
چ..چی؟ نه بابا اون که همش رو یکی کراش میزنه اصن ثبات نداره..
_نامجون
اگه اینبار داشته باشه چی؟ میدونم توعم از استاد کیم خوشت اومده.. شاید مجبور شی بین رفاقت و عشق یکی و انتخاب کنی..
سوین تو فکر فرو رفت.. حق با نامجون بود اگه واقعا رکسانا از جین خوشش اومده باشه یا رکسانا باید بخاطر رفاقتشون عقب میکشید که نمیکشه یا سوین باید بیخیال قلبش میشد..
_جیهوپ
ببخشید استاد کیم مطمئنم همه دخترایی که اینجان روتون کراش زدن لطفا بگین کاپتون باید چندسالش باشه شاید از این سردرگمی نجاتشون دادین!
_استاد کیم
فکر نکنم کسی اینجا رو من کراش زده باشه ولی خب برای من فرقی نداره مهم اینه دوستم داشته باشه..
رکسانا بخاطر طبع شوخی که داشت با سرعت گوشیشو از جیبش دراورد و با کفش های پاشنه بلندش با دو خودشو به میز استاد رسوند.. بخاطر سرعت زیادی که داشت باعث شد جین خودشو کمی عقب بکشه که رکسان باهاش برخورد نکنه..
رکسانا گوشیشو جلوی جین گرفت و با چشمای عصلی رنگش ملتمس به استاد نگاه کرد..
_رکسانا
من ۱۹ سالمه شمارتونو بهم میدین؟
_نامجون
هی دختره احمق منم بودم بهت شماره نمیدادم این چجوری درخواستیه؟
نامجون این حرفو زد و دوباره به کتابش زُل زد اون علاقه ای به اینجور بحثا نداشت..
همه بخاطر بی ملاحظگی رکسانا عصبی بنظر میرسیدن..رکسانا هرلحظه بیشتر نزدیک جین میشد و این ممکن بود براشون دردسرساز بشه.. سوین از جاش بلند شد و سمت میز استاد رفت و از بازوی رکسان گرفت و کشید..
_سوین
احمق بیا بریم خجالت بکش..
_رکسانا
من روش کراش زدممم توروخدااا
_سوین
تو هرروز رو یکی کراش میزنی بیا بریم دختره خررر..
سوین از استاد کیم عذرخواهی کرد و رکسان و با خودش برد..
* * * * * * * * * * * * * * * * *
_جیهوپ
بیاید برسونمتون خب!
_سوین
مرسی هوبی پیاده میرم
_نامجون
منم همینطور..
_جیهوپ
باشه پس.. فردا میبینمتون.. فعلا
سوین و نامجون درحال قدم زدن تا خونه بودن.. سوین تو فکره استاد کیم بود و همین باعث شد نامجون زودتر از چیزی که فکرشو کنه متوجه بشه..
_نامجون
فکر کنم رکسانا یه رقیب پیدا کرده نه؟
_سوین
چ..چی؟ نه بابا اون که همش رو یکی کراش میزنه اصن ثبات نداره..
_نامجون
اگه اینبار داشته باشه چی؟ میدونم توعم از استاد کیم خوشت اومده.. شاید مجبور شی بین رفاقت و عشق یکی و انتخاب کنی..
سوین تو فکر فرو رفت.. حق با نامجون بود اگه واقعا رکسانا از جین خوشش اومده باشه یا رکسانا باید بخاطر رفاقتشون عقب میکشید که نمیکشه یا سوین باید بیخیال قلبش میشد..
۳.۶k
۲۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.