پارت بعدی
پارت بعدی
ویو آت
داشتم کنار شومینه کتابمو میخوندم که خوابم برد ولی بعد یه مدت دست نرمی روی پیشونیم خورد
ویو لینو درو وا کردم بدون هیچ صدایی دیدم آن مثل یه فرشته ولی شیطون خوابیده رفتم کنارش آروم نوازشش کردم داغ بود پتو رو کشیدم کنار هیچی جز یه لباس خواب نپوشیده بود روی روناش دستامو گذاشتم آروم فشار دادم که تکون خورد
+ اومممم لینو تویی؟
_ ارع منم بیب
+ کیاومدی ( خواب الو بود)
__ همین الان اومدم
+ ویییی چرا بهم نگفتی
_ میخواستم سوپرایزت کنم
+ باش حالا بیا بریم بهت شام بدم
_ باش بیا
ویو آت
داشتم کنار شومینه کتابمو میخوندم که خوابم برد ولی بعد یه مدت دست نرمی روی پیشونیم خورد
ویو لینو درو وا کردم بدون هیچ صدایی دیدم آن مثل یه فرشته ولی شیطون خوابیده رفتم کنارش آروم نوازشش کردم داغ بود پتو رو کشیدم کنار هیچی جز یه لباس خواب نپوشیده بود روی روناش دستامو گذاشتم آروم فشار دادم که تکون خورد
+ اومممم لینو تویی؟
_ ارع منم بیب
+ کیاومدی ( خواب الو بود)
__ همین الان اومدم
+ ویییی چرا بهم نگفتی
_ میخواستم سوپرایزت کنم
+ باش حالا بیا بریم بهت شام بدم
_ باش بیا
۳۱۶
۱۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.