عاشق که باشی دست خیالش را می گیری می بری شهر را ...

❤ عاشق که باشی ، دست خیالش را می گیری ، می بری شهر را ببیند ،
دو قدم جلوتر راه می روی که دستش را بکشی ! باید بگوید آرام تر ! باید بگویی دلتنگی !
عاشق که باشی ... خاطره هایش را می ریزی توی جیب هایت ، هر چند دقیقه یکی شان را می چشی ...
عاشق که باشی مزه ی خاطره هایت شور است !
عاشق که باشی همیشه پاییز است ، همیشه حواست دست باد !
عاشق که باشی ، دنیایت سفید است و سیاه !
عاشق که باشی ، آواره ای ...•• راستی ... عاشقی ؟ ••❤
دیدگاه ها (۳)

یه روز سرد زمستونی توی همون کافه همیشگی٬پشت یه میز روبه خیاب...

ولی دلبر اگه یه روزی ده سال بعد توی شلوغی های خیابون پر سر و...

[امشب تو باید اینجا باشی..با همان نگاه نمناک مهربان.باید بنش...

[چشمانت جنگلآغوشت دریاشانه هایت کوهستانو دست هایت جاده هایی ...

.میشود یک شب تو ساقی باشی و من مست تو؟محو چشمان تو باشم ، عا...

( گناهکار ) ۱۱۲ part روی صندلی جلوی میز آرایش نشسته، با تعجب...

چهار ۲ _ فریب دنیلسال های نوجوانی لیندا با لبخندهای دنیل شکل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط