PT29
PT29
رفتم با صحنه ای که دیدم خشکم زد من:جونگ کوککک کوک:ما ماریا یه نگاه به دختره کرد دختره هم از خدا خواسته بود یدونه زدم تو گوشه دختره یدونه تو گوشه کوک و با گریه از اونجا رفتم خواستم برم که یکی دستمو گرفت کنید همونی بود که نگام میکرد من:ولم کن عوضی ولم کن پسره:چرا تقلا میکنی بیبی هان که یه دفع به عقب پرت شد کوک:تو به چه حقی به اموال من دست میزنی هانننن رفت سراغش تا میخورد کتکش زد بعد جدا شد ازش و با تیر خلاصش کرد منم فرار کردم کوک:ماریا عزیزم یه لحظه صبر کن عشقم من:ولم کن برو پیش همونی که بوسیدیش کوک:ماریا من مست بودم ببخشید ماریا اینجوری کنی قلب من درد میگیرها ماریا خواستم خیابون رد شم نزدیک بود ماشین بزنه ولی با شتاب پرت شدم تو بغل یکی دیدم کوکه نگام کرد دستش رو قلبش بود ولی با عصبانیت تمام گفت کوک:داری چه غلطی میکنی هان اگه اون ماشین لعنتی بهت میخورد چییی دست بزار رو قلبم نمیبینی وقتی اینجوری میبینمت چه حالی میشم من:چرا بوسیدیش هان منو تنها گذاشتی بین یه مشت آدم خطرناک رفتی یه دختر رو بوسید میدونی نگرانت شدم هان همون موقع لباسه منو محکم بوسید کوک:عشقم خودت میدونی من فقط عاشق توام نوشته رو بخون دور گردنش تو همه زندگیه منه نمیدونی دلیل زنده بودن من تویی نمیدونی دلیل بی قرار شدن قلبم تویی نمیدونی قلبم بدون تو نمیزنه مثل الان که جلوم نشستیوداری بخاطر کنه حروم زاده گریه میکنی داره بهش فشار میاد من:اینجوری راجب خودت نگو کوک:همینه عاشقتمممممم ماریا برا هزارمین بار میگم عاشقتم میلیون ها بار میگم عاشقتم قلب من فقط جایزه توعه من:قرار بود فقط مال من باشی جونگ کوک خودم باشی نه کسه دیگه من مال تو باشم فقط کوک:تو همین الانشم مال منی مال من تو جئون ماریا خودمی من:خیلی دوست دارم دوباره اینکارو باهام نکن قلبمو شکوندی کوک:قربون اون قلبت برم که شکوندمش بیا قلب من مال تو الکی مثلا کندش گذاشته رو قلبم من:چسبید به هم بغلم کرد بردم خونه تو راه واسه خوشحالیم یه عروسک بزرگ خرسی و عطر خوش بو خرید رسیدیم خونه منو برد تو به بادیگاردام گفت وسایلارو بیارن لبامو بوسید و رفتیم تو اتاق و ....
رفتم با صحنه ای که دیدم خشکم زد من:جونگ کوککک کوک:ما ماریا یه نگاه به دختره کرد دختره هم از خدا خواسته بود یدونه زدم تو گوشه دختره یدونه تو گوشه کوک و با گریه از اونجا رفتم خواستم برم که یکی دستمو گرفت کنید همونی بود که نگام میکرد من:ولم کن عوضی ولم کن پسره:چرا تقلا میکنی بیبی هان که یه دفع به عقب پرت شد کوک:تو به چه حقی به اموال من دست میزنی هانننن رفت سراغش تا میخورد کتکش زد بعد جدا شد ازش و با تیر خلاصش کرد منم فرار کردم کوک:ماریا عزیزم یه لحظه صبر کن عشقم من:ولم کن برو پیش همونی که بوسیدیش کوک:ماریا من مست بودم ببخشید ماریا اینجوری کنی قلب من درد میگیرها ماریا خواستم خیابون رد شم نزدیک بود ماشین بزنه ولی با شتاب پرت شدم تو بغل یکی دیدم کوکه نگام کرد دستش رو قلبش بود ولی با عصبانیت تمام گفت کوک:داری چه غلطی میکنی هان اگه اون ماشین لعنتی بهت میخورد چییی دست بزار رو قلبم نمیبینی وقتی اینجوری میبینمت چه حالی میشم من:چرا بوسیدیش هان منو تنها گذاشتی بین یه مشت آدم خطرناک رفتی یه دختر رو بوسید میدونی نگرانت شدم هان همون موقع لباسه منو محکم بوسید کوک:عشقم خودت میدونی من فقط عاشق توام نوشته رو بخون دور گردنش تو همه زندگیه منه نمیدونی دلیل زنده بودن من تویی نمیدونی دلیل بی قرار شدن قلبم تویی نمیدونی قلبم بدون تو نمیزنه مثل الان که جلوم نشستیوداری بخاطر کنه حروم زاده گریه میکنی داره بهش فشار میاد من:اینجوری راجب خودت نگو کوک:همینه عاشقتمممممم ماریا برا هزارمین بار میگم عاشقتم میلیون ها بار میگم عاشقتم قلب من فقط جایزه توعه من:قرار بود فقط مال من باشی جونگ کوک خودم باشی نه کسه دیگه من مال تو باشم فقط کوک:تو همین الانشم مال منی مال من تو جئون ماریا خودمی من:خیلی دوست دارم دوباره اینکارو باهام نکن قلبمو شکوندی کوک:قربون اون قلبت برم که شکوندمش بیا قلب من مال تو الکی مثلا کندش گذاشته رو قلبم من:چسبید به هم بغلم کرد بردم خونه تو راه واسه خوشحالیم یه عروسک بزرگ خرسی و عطر خوش بو خرید رسیدیم خونه منو برد تو به بادیگاردام گفت وسایلارو بیارن لبامو بوسید و رفتیم تو اتاق و ....
۳۹.۵k
۱۳ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.