♡Crazy of love♡ pt5
♡Crazy of love♡ pt5
دیوانهٔ عشق
(ویو ات)
رفتیم پشمک خوردیم و دیگه دیر وقت شده بود پس خواستیم برگردیم خونه که پسرا گفتن میخوان برن خونه نامجون و بازی کنن نمیدونم چطور حوصله دارن
+جیهوپ میشه منو برسونی خونه؟
$نمیخای بیای تو؟
+نه من خیلی خستم...شما برید خوش بگذره
$مشکلی نداری تنها باشی؟
+نه بابا چه مشکلی همیشه تنهام که
$خیلی خب هرجور دوست داری
جیهوپ منو رسوند خونه یه دوش گرفتم لباس پوشیدم ماسک صورت گذاشتم و یکم دراز کشیدم و بعد برش داشتم بعدم یه قهوه واسه خودم درست کردم یه فیلم دیدم و خوابیدم
(فردا ویو ات)
صبح با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم جیهوپ بود
+(با صدای خواب آلود)الو
$نگو که بیدارت کردم
+اره خب مگه چی شده؟
$ات مدرسهههههه
ساعتو نگا کردم خیلی دیر شده بود گوشیو قطع کردم و سریع لباسامو پوشیدم
جیهوپ پیام داد گفت جیمین باید میرفته یجایی و اون میاد دنبالم چون بقیه رفتن مدرسه
رفتم پایین جیمین منتظرم بود
سوار ماشین شدم
+صبح بخیر
§صبح بخیر خانوم تنبل...تو که دیشب خیلی خسته بودی مگه همون موقع نخوابیدی؟
+نه خب خسته ی خواب نبودم فقط دیگه حوصله شلوغی رو نداشتم
§که اینطور
جیمین اینو گفت و یهو جلوی یه مارکت پیاده شد و هیچی نگفت منم نپرسیدم شاید خودش یه چیزی میخواد
که اومد و بهم یه کیک و قهوه داد
§فک نمیکنم صبحونه خورده باشی...اینا رو بخور گشنه نمونی
+م.ممنونم....ولی خودت چی؟
§من صبحونه خوردم...مثل تو خواب نموندم که
+یااا حالا یه روز خواب موندم
§(میخنده)خیلی خب صبحونتو بخور
خوراکی ها رو خوردم و رسیدیم مدرسه رفتم سر کلاس
دیگه نرفتم پیش جیمین خواستم برم جای همیشگی خودم که دیدم اون دختره هنوزم جامو گرفته
§اگه میخوای میتونی بیای پیش من
$ات اگه خجالت میکشی نامجون بره پیش جیمین تو بیا پیش من (نکته نامجون کنار جیهوپ میشینه همیشه)
+نه چرا خجالت بکشم مشکلی نیست
ادامه دارد...
دیوانهٔ عشق
(ویو ات)
رفتیم پشمک خوردیم و دیگه دیر وقت شده بود پس خواستیم برگردیم خونه که پسرا گفتن میخوان برن خونه نامجون و بازی کنن نمیدونم چطور حوصله دارن
+جیهوپ میشه منو برسونی خونه؟
$نمیخای بیای تو؟
+نه من خیلی خستم...شما برید خوش بگذره
$مشکلی نداری تنها باشی؟
+نه بابا چه مشکلی همیشه تنهام که
$خیلی خب هرجور دوست داری
جیهوپ منو رسوند خونه یه دوش گرفتم لباس پوشیدم ماسک صورت گذاشتم و یکم دراز کشیدم و بعد برش داشتم بعدم یه قهوه واسه خودم درست کردم یه فیلم دیدم و خوابیدم
(فردا ویو ات)
صبح با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم جیهوپ بود
+(با صدای خواب آلود)الو
$نگو که بیدارت کردم
+اره خب مگه چی شده؟
$ات مدرسهههههه
ساعتو نگا کردم خیلی دیر شده بود گوشیو قطع کردم و سریع لباسامو پوشیدم
جیهوپ پیام داد گفت جیمین باید میرفته یجایی و اون میاد دنبالم چون بقیه رفتن مدرسه
رفتم پایین جیمین منتظرم بود
سوار ماشین شدم
+صبح بخیر
§صبح بخیر خانوم تنبل...تو که دیشب خیلی خسته بودی مگه همون موقع نخوابیدی؟
+نه خب خسته ی خواب نبودم فقط دیگه حوصله شلوغی رو نداشتم
§که اینطور
جیمین اینو گفت و یهو جلوی یه مارکت پیاده شد و هیچی نگفت منم نپرسیدم شاید خودش یه چیزی میخواد
که اومد و بهم یه کیک و قهوه داد
§فک نمیکنم صبحونه خورده باشی...اینا رو بخور گشنه نمونی
+م.ممنونم....ولی خودت چی؟
§من صبحونه خوردم...مثل تو خواب نموندم که
+یااا حالا یه روز خواب موندم
§(میخنده)خیلی خب صبحونتو بخور
خوراکی ها رو خوردم و رسیدیم مدرسه رفتم سر کلاس
دیگه نرفتم پیش جیمین خواستم برم جای همیشگی خودم که دیدم اون دختره هنوزم جامو گرفته
§اگه میخوای میتونی بیای پیش من
$ات اگه خجالت میکشی نامجون بره پیش جیمین تو بیا پیش من (نکته نامجون کنار جیهوپ میشینه همیشه)
+نه چرا خجالت بکشم مشکلی نیست
ادامه دارد...
۷.۵k
۰۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.