مردها هم گاهی بی کس می شوند
مردها هم گاهی بی کس می شوند
وقتی جستجو می کنند نگاهِ آشنا را
و نمی یابند و از پا می افتند
دست می کشند از دلدادگی
روزمرگی ها را بیشتر به دورِ خود دیوار می کنند
آدمِ دیگری می شوند
گاهی ساکت گاهی پر صدا
گاهی جسور گاهی خودخواه
مردها وقتی نمی یابند گوشه ی آرامش را
میانِ آغوشِ نرم و امنِ یک زن
سنگ می شوند
مردها گاهی نصفه و نیمه می مانند
وقتی نیست دخترکی که برایشان دختر باشد !
می دانی چه می گویم ؟
شرور باشد
برایِ چشمانِ مردش بی پروا باشد
بگوید.. بخندد... ببوسد
خستگی هایش را بفهمد
سکوتش را بخواند
دستش را بگیرد شهر را نشانش دهد
رو به رویِ مغازه ها به ایستد
برایش لباس انتخاب کند
و بفهمد و بفهمد و بفهمد
مرد ها
این سخت هایِ شکننده
گاهی
فهمیدن می خواهد
وقتی جستجو می کنند نگاهِ آشنا را
و نمی یابند و از پا می افتند
دست می کشند از دلدادگی
روزمرگی ها را بیشتر به دورِ خود دیوار می کنند
آدمِ دیگری می شوند
گاهی ساکت گاهی پر صدا
گاهی جسور گاهی خودخواه
مردها وقتی نمی یابند گوشه ی آرامش را
میانِ آغوشِ نرم و امنِ یک زن
سنگ می شوند
مردها گاهی نصفه و نیمه می مانند
وقتی نیست دخترکی که برایشان دختر باشد !
می دانی چه می گویم ؟
شرور باشد
برایِ چشمانِ مردش بی پروا باشد
بگوید.. بخندد... ببوسد
خستگی هایش را بفهمد
سکوتش را بخواند
دستش را بگیرد شهر را نشانش دهد
رو به رویِ مغازه ها به ایستد
برایش لباس انتخاب کند
و بفهمد و بفهمد و بفهمد
مرد ها
این سخت هایِ شکننده
گاهی
فهمیدن می خواهد
۱۵۱
۰۷ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.