عشقبیرحم

#عشق‌بی‌رحم

"خوب بنظر میرسی بیبی!"

چی؟
سرم رو سمت صدا حرکت دادم،تا اون چهره آشنا و پر از خاطره های بد دوباره چشمام رو ملاقات‌ کردن!
اوه...لعنتی کای!!
اینجا چی میخواد
دهنم از ترس و شوک خشک شد
آب دهنم و بزور قورت دادم تا دوباره اون صدا تو مغزم پیچید

"چیشده..؟ عزیزم لازم نیست بترسی من اومدم تا..."

مغزم به دهنم فرمان داد:

ا.ت:خفه شو..فقط خفه شو برو از اینجا.

با صدای کَر کننده ی من چشماشو محکم روی هم کوبوند و نفس عمیق کشید..
چشماش باز شد..
نزدیکم شد..نزدیک و نزدیک تر..!
تا دستش پوست صورتم رو لمس کرد.
پلک هام می‌لرزید و گهگاه بسته میشدن
زیر لب التماس وار زمزمه کردم:

ا.ت: لطفا ولم کن ازت خواهش میکنم..

لعنتی دستش از صورتم فاصله گرفت...اون میخواد بازم منو بزنه؟

صداش غرش وار تو مغزم اکو شد:

" دلت واسه ی حس کردنش تنگ نشده؟"

و دستش و با قدرت سمتم فرستاد...از ترس چشمام رو محکم رو هم کوبوندم.‌..
یک ثانیه..دو ثانیه..سیلی رو حس نمیکنم!

با شنیدن صدای تهدید وارش به مخاطب اصلیش چشمام باز شد..

"چیکار میکنی خوشگل پسر"

اوه..گندش بزنن
تهیونگ چیکار کرد..
به دست رو هوا مونده ی کای که توسط تهیونگ گرفته شده بود خیر موندم..
این مرد عجیب داره چیکار میکنه با من..؟

بعد از چند ثانیه سکوت صدای آهسته و نرم تهیونگ گوشام رو نوازش کرد...

تهیونگ:تو چی‌کار میکنی؟
تا جایی که میدونم تو خیابونا پرسه میزنی و از تو آشغالا دنبال غذایی!
اشتباه میکنم؟

کای با حرف تهیونگ دندوناش رو روی هم فشار داد..
دست مشت شده‌اش رو بیرون کشید و مستقیم تو فک تهیونگ پیاده کرد..

اوه نه لعنتی...نباید اینجوری بشه!

لب تهیونگ پاره شد و خون میومد‌‌
سمت کای رفت اینبار اون مشت پر از حرص‌اش رو روی گونه و یکی دیگر رو در گیج گاهش پیاده کرد...

کای بیهوش شد و روی زمین پخش شد

لعنتی..چیشد؟

بعد چند ثانیه چند مرد سیاه پوش از گوشه ای پیداشون شد و کای رو از زمین برداشتن و به ناکجا آباد بردنش!

چشمامون رو هم قفل شد
لب و فک‌اش خونی بود
آروم بهم نزدیک شد و اروم گفت:

تهیونگ:خانم لی..حالتون خوبه؟
اون مرد کاری باهاتون کرد؟

از نگران بودن صداش متعجب بهش نگاه کردم..

انگشت اشاره‌ام رو سمت لب....ش بردم و محلی که خونریزی داشت رو لمس کردم..
وقتی به انگشتم نگاه انداختم خونیِ خونی بود!
دستم رو سریع کشیدم و فاصله گرفتم..
سرم و متاسف پایین انداختم و گفتم:

ا.ت: آقای کیم...من متاسفم واقعا معذرت میخوام..شما ل...بتون خون میاد.
بهتره بیاید داخل تا تمیز و درمان بشه.

وقتی سرم و بالا گرفتم بهم خیره بود

تهیونگ:خانم لی شما خانم زیبایی هستید و صد درصد باید از این مرد های ولگرد باید دوری کنید..

لعنتی دوباره قبلم محکم تو سینه ام تپید..
من باید تسلیم این حس بشم..؟

ادامه دارد🕸️🖤
دیدگاه ها (۰)

#عشق‌بی‌رحم تهیونگ:خانم لی شما خانم زیبایی هستید و صد درصد ب...

هعییییییییی🌍🗿

#عشق‌بی‌رحم اوه..من جلوی خونه‌ام ولی چرا متوجه بی حرکت بودن ...

فالوشه لطفا🍫🙃ایشون رو 910 تا کنید خواهشا😙✨@7_bts_army_7

love Between the Tides²⁷بهش ضربه میزدم ولی ولم نمیکرد ادامه ...

love Between the Tides²⁶رفتم سوار ماشین شدم تهیونگ: دو ساعت ...

love Between the Tides³⁶یک ساعت قبلتهیونگتهیونگ: نمیای بیرون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط