p3
p3
f2
خانومه:سلام من جئون لیا هستم از آشناییتون خوشبختم
شین هه:ممنون
لیا:ببخشید آقای مین میشه چند دقیقا با دخترتون صحبت کنم ؟
یونگی:خب باشه حتما
از اتاق رفت بیرون
شین هه:بشینید
لیا:ممنون
لیا:میدونم خیلی شوکه شدی که فامیلی هامون شبیه همه
شین هه:خب آره
لیا:من زن دوم پدرت جونگ کوک هستم اون ب من علاقه ای نداره و مادرش مجبورش کرد با من ازدواج کنه اون بعد از رفتنت تا العان اصلا حالش خوب نیست میشه برگردی
شین هه:چ..چی
لیا:لطفاً
شین هه:اون منو تنها گذاشت منو فروخت انتظار دارید بیام پیشش اگه شما جای من بودید چی کار میکردید؟
لیا:درکت میکنم واقعا سخته ولی لطفا قبول کن اون حالش خیلی بَده یع فرصت بهش بده
شین هه:باید فکر کنم ....اصلا اومد و من قبول کردم پدرم یونگی چی
لیا:اون از همه چیز خبر داره و راضیه العان مهم تویی
شین هه :فردا بیاید دنبالم
لیا:واقعا ازت ممنونم نمیدونم چه جوری برات جبران کنم
شین هه:ممنون
f2
خانومه:سلام من جئون لیا هستم از آشناییتون خوشبختم
شین هه:ممنون
لیا:ببخشید آقای مین میشه چند دقیقا با دخترتون صحبت کنم ؟
یونگی:خب باشه حتما
از اتاق رفت بیرون
شین هه:بشینید
لیا:ممنون
لیا:میدونم خیلی شوکه شدی که فامیلی هامون شبیه همه
شین هه:خب آره
لیا:من زن دوم پدرت جونگ کوک هستم اون ب من علاقه ای نداره و مادرش مجبورش کرد با من ازدواج کنه اون بعد از رفتنت تا العان اصلا حالش خوب نیست میشه برگردی
شین هه:چ..چی
لیا:لطفاً
شین هه:اون منو تنها گذاشت منو فروخت انتظار دارید بیام پیشش اگه شما جای من بودید چی کار میکردید؟
لیا:درکت میکنم واقعا سخته ولی لطفا قبول کن اون حالش خیلی بَده یع فرصت بهش بده
شین هه:باید فکر کنم ....اصلا اومد و من قبول کردم پدرم یونگی چی
لیا:اون از همه چیز خبر داره و راضیه العان مهم تویی
شین هه :فردا بیاید دنبالم
لیا:واقعا ازت ممنونم نمیدونم چه جوری برات جبران کنم
شین هه:ممنون
۹.۶k
۱۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.