어린 시절부터 결혼
어린 시절부터 결혼
f2
p1
«10سال بعد »
ویو شین هه:۱۰سال از اون روز میگذره چیز زیادی یادم نمیاد العان من ۱۵سالمه پیش پدر جدیدم زندگی میکنم زندگیه خوبی دارم ولی یه چیزی خیلی اذیتم میکنه اینکه چرا چرا پدر واقعیم اینکارو با من کرد اصلا مادرم کجا هست .
داشتم ب همین چیزا فکر میکردم که یه خاطره یادم اومد
«فلش بک ب ۱۱سال پیش»
شین هه:بابایی مامان کجاس؟
کوک:مرده میفهمی مرده اونم ب خاطر تو
«پایان فلش بک»
یعنی واقعا من دلیل مردن مادرم شدم
در باز شد
یونگی:شین هه دخترم قراره فردا همرام بیای شرکت
شین هه:چرا
یونگی:یه خانومی هست که میخواد تو رو ببینه گفت اگه تو رو نبینه معامله رو بهم میزنه میای دیگه مگه نه؟
شین هه:باشه میام
یونگی :خوبه
«توضیح در مورد یونگی: جونگ کوک با یونگی معامله کرده بود که اگه دخترش یعنی شین هه رو بده بهش معامله به خوبی پیش میره و جونگ کوک هم قبول کرد .»
f2
p1
«10سال بعد »
ویو شین هه:۱۰سال از اون روز میگذره چیز زیادی یادم نمیاد العان من ۱۵سالمه پیش پدر جدیدم زندگی میکنم زندگیه خوبی دارم ولی یه چیزی خیلی اذیتم میکنه اینکه چرا چرا پدر واقعیم اینکارو با من کرد اصلا مادرم کجا هست .
داشتم ب همین چیزا فکر میکردم که یه خاطره یادم اومد
«فلش بک ب ۱۱سال پیش»
شین هه:بابایی مامان کجاس؟
کوک:مرده میفهمی مرده اونم ب خاطر تو
«پایان فلش بک»
یعنی واقعا من دلیل مردن مادرم شدم
در باز شد
یونگی:شین هه دخترم قراره فردا همرام بیای شرکت
شین هه:چرا
یونگی:یه خانومی هست که میخواد تو رو ببینه گفت اگه تو رو نبینه معامله رو بهم میزنه میای دیگه مگه نه؟
شین هه:باشه میام
یونگی :خوبه
«توضیح در مورد یونگی: جونگ کوک با یونگی معامله کرده بود که اگه دخترش یعنی شین هه رو بده بهش معامله به خوبی پیش میره و جونگ کوک هم قبول کرد .»
۸.۷k
۱۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.