عشق.واقعی.من
#عشق.واقعی.من
#پارت21
گوشیو غط کرد زنگ زدم ب مامان باهاش یکم حرف زدم داد ب بابا یکم باهاش حرف زدم گفت کیلید نمیخاد برو خدمتکاراو نگه بان هستن
گفتم باشع
خدافظی کردیم پاشدم ساعت و نگا کردم اوف ساعت١شب رفتم سمت اتاق رفتم تو اینستا یکم ادیتای فنارو نگا کردم یع عکس دونفر منو رهارو استوری کردم گوشیو گذاشتم رو ساعت وگذاشتم کنار تخت یکم ب رها فک کردم ک چشام گرم شد
با صدای گوشی اروم چشامو باز کردم ساعت۶بود سریع از جام پاشدم رفتم حموم یع دوش نیم ساعت گرفتم رفتم یع تیشرت ک ستشو رها داشت پوشیدم موهامو یع حالت کوچیک دادم عطر مورد علاقع رهارو زدم ب گردنم وسایلمو جم کردم ساعت٧و رب بود اوه اوه فک کنم شکیب و مبین جرم بدن زنگ زدم رها تازع بیدار شدع بود گفتم لباس ستمونو بپوشع اونم گفت باش غط کرد
رفتم پایین رو ب نرگس گفتم میرم مسافرت حواست باشع یع چشم گفت
رفتم سمت ماشین چمدونمو گذاشتم صندوق رفتم نشستم روندم سمت خونع رها اینا بد یع ۵دیقع رسیدم زنگ زدم اومد پایین چمدونشو گذاشت صندوق نشست تو ماشین شرو کر ب غر زدن
با غر گفت تو مگ ب من نگفتی ساعت٧میای دنبالم هاا الا میدونی اصن چقد دیر کردی
یکم وایسادم دیدم ن ساکت نمیش رستشو کشیدم سمت خودم با قدرت لبامو گذاشتم رو لبش شرو کردم ب بوسیدن و خوردن لباش...
ادامه دارد ....
#پارت21
گوشیو غط کرد زنگ زدم ب مامان باهاش یکم حرف زدم داد ب بابا یکم باهاش حرف زدم گفت کیلید نمیخاد برو خدمتکاراو نگه بان هستن
گفتم باشع
خدافظی کردیم پاشدم ساعت و نگا کردم اوف ساعت١شب رفتم سمت اتاق رفتم تو اینستا یکم ادیتای فنارو نگا کردم یع عکس دونفر منو رهارو استوری کردم گوشیو گذاشتم رو ساعت وگذاشتم کنار تخت یکم ب رها فک کردم ک چشام گرم شد
با صدای گوشی اروم چشامو باز کردم ساعت۶بود سریع از جام پاشدم رفتم حموم یع دوش نیم ساعت گرفتم رفتم یع تیشرت ک ستشو رها داشت پوشیدم موهامو یع حالت کوچیک دادم عطر مورد علاقع رهارو زدم ب گردنم وسایلمو جم کردم ساعت٧و رب بود اوه اوه فک کنم شکیب و مبین جرم بدن زنگ زدم رها تازع بیدار شدع بود گفتم لباس ستمونو بپوشع اونم گفت باش غط کرد
رفتم پایین رو ب نرگس گفتم میرم مسافرت حواست باشع یع چشم گفت
رفتم سمت ماشین چمدونمو گذاشتم صندوق رفتم نشستم روندم سمت خونع رها اینا بد یع ۵دیقع رسیدم زنگ زدم اومد پایین چمدونشو گذاشت صندوق نشست تو ماشین شرو کر ب غر زدن
با غر گفت تو مگ ب من نگفتی ساعت٧میای دنبالم هاا الا میدونی اصن چقد دیر کردی
یکم وایسادم دیدم ن ساکت نمیش رستشو کشیدم سمت خودم با قدرت لبامو گذاشتم رو لبش شرو کردم ب بوسیدن و خوردن لباش...
ادامه دارد ....
۶۵.۸k
۲۷ بهمن ۱۳۹۹