هی اگه بخوام اونجوری باشم از افسردگی میمیرم و جون پدرم هد
_هی اگه بخوام اونجوری باشم از افسردگی میمیرم و جون پدرم هدر میره این دلیل منه اگه اون دوست داشت من مثل مرده ها زندگی کنم نجاتم نمی داد
کوک نگاهش رو دزدید و لبخند غمگینی زد
_درسته داستان تو با من فرق داره
_فرق نداره واقعا فکر می کنی خانوادت راضین که تنها عضو باقی مونده از خانوادشون هم در عذاب باشه؟
کوک جوابی نداد و دستش رو ول کرد و درون جیبش گذاشت و به راه رفتن ادامه داد
بارون شروع به باریدن کرد هیا حس می کرد که به یه چتر حداقل نیازه
کوک با حس کردن گلوله های بارون به عقب برگشت و با هیا که تلاش می کرد قطره ای بارون در دهنش بیفته خندید
دستش رو گرفت و به سمت مغازه ای کشوند
_هی
بدون توجه چتری خرید و به دست هیا داد
_بیا
هیا خندید و چتر رو بالای سر هردوشون گرفت
...
#بی تی اس
کوک نگاهش رو دزدید و لبخند غمگینی زد
_درسته داستان تو با من فرق داره
_فرق نداره واقعا فکر می کنی خانوادت راضین که تنها عضو باقی مونده از خانوادشون هم در عذاب باشه؟
کوک جوابی نداد و دستش رو ول کرد و درون جیبش گذاشت و به راه رفتن ادامه داد
بارون شروع به باریدن کرد هیا حس می کرد که به یه چتر حداقل نیازه
کوک با حس کردن گلوله های بارون به عقب برگشت و با هیا که تلاش می کرد قطره ای بارون در دهنش بیفته خندید
دستش رو گرفت و به سمت مغازه ای کشوند
_هی
بدون توجه چتری خرید و به دست هیا داد
_بیا
هیا خندید و چتر رو بالای سر هردوشون گرفت
...
#بی تی اس
۳.۱k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.