نمیتونست در مقابل خواهش های از ته دل کوک بی تفاوت باشه پس

نمیتونست در مقابل خواهش های از ته دل کوک بی تفاوت باشه پس باید کوتاه میومد اگه هنوزم عاشقش بود
اون رو در بغلش گرفت و موهاش رو نوازش کرد
_منم باهات میام ولی بخاطر من کاری دست خودت نده
کوک تنها لبخندی از رضایت و اون بغل زد
هیا عطر اون رو خریده بود ولی چقدر به هیا می نشست بیشتر از خودش!
...
#بی تی اس
دیدگاه ها (۱)

#روح آبی#پارت۲۱نگاهش روی کوکی که روی زمین زانو زده و دستاش ر...

_هی اگه بخوام اونجوری باشم از افسردگی میمیرم و جون پدرم هدر ...

#روح آبی#پارت۲۱هیا حس زیاد جالبی برای گول زدن کوک نداشت چی م...

کوک خندید و سرش رو خاروند بلند شد تا به سمت دستشویی بره و به...

⁶⁴ا/ت با احساس سنگینی پلک‌هایم به آرامی باز کردم و از خواب ب...

چند پارتی درخواستی ( ازدواج کردی بیبی³ ؟)ویو ته کوک بیهوش شد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط