فیک درد عشق

فیک درد عشق


پارت هشتاد و چهار


بعد از حرف زدن با یونگی به بیرون خیره شد
اگر الان تهیونگ رو پیدا میکرد اون رو زنده زنده داخل روغن داغ سرخ میکرد


ا/ت
ساعت سه شب بود چشام رو کم کم باز کردم و اطراف رو انالیز کردم
تهیونگ داخل اتاق نبود
نکنه فهمیده باشه؟
سریع رفتم سمت در و خواستم بازش کنم که دیدم در اتاق قفله
اگر فهمیده باشه چی؟
تمومه
همه چیز تمومه
بدبخت شدم
شروع کردم به جیغ زدن

- این در کوفتی رو باز کنید(جیغ)

تهیونگ ویو
داخل پذیرایی نشسته بودم که صدای جیغ و داد ا/ت بلند شد
کم کم داشت اعصابم رو خط خطی میکرد
رفتم سمت اتاق و با ضرب در رو باز کردم

∆ چه خبره؟
- چرا در رو قفل کردی؟
∆ به تو ربطی نداره برو سر جات
- اتفاقا ربط داره
نکنه ترسیدی؟
از اینکه جونگ کوک برگشته

بعد از زدن این حرف تنها چیزی که فهمیدم سوزشی بود که در سمت راست صورتم ایجاد شد
بهم سیلی زد
با اون ضربه ای که زد مطمئنم جای سیلی ش تا یک ماه روی صورتم ماندگاره

∆ ا/ت حالت خوبه ؟
ببخش........
- ساکت شو
∆ ا/ت این از قصد نب.........
- خفه شو

با تمام زوری که داشتم به طرف بیرون هلش دادم و از اتاق انداختمش بیرون که گفت

∆ ببخشید
- نمی‌خوام ببینمت
∆ باشه اروم باش من میرم
دیدگاه ها (۴۷)

فیک درد عشقپارت هشتاد و پنج(دوستان ببخشید این چند روز نبودم ...

فیک درد عشقپارت هشتاد و ششقربان لطفا همین یه بار به ما رحم ک...

فیک درد عشقپارت هشتاد و سه.. قربان دیگه تکرار نمیشه∆ خفه شو ...

فیک درد عشقپارت هشتاد و یکسریع رفتم سمت گوشی تا پیامک رو بخو...

هرزه ی حکومتی پارت ۵ بیدار شدم...تو اتاق بودم رفتم سمت در دس...

love Between the Tides²⁷بهش ضربه میزدم ولی ولم نمیکرد ادامه ...

love Between the Tides³⁶یک ساعت قبلتهیونگتهیونگ: نمیای بیرون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط