تک پارتی مبینا جان

تک پارتی مبینا جان
https://wisgoon.com/jungkook.jk.mmmmm
### عنوان: عشق در تیرگی

**خلاصه**: در یک دبیرستان پر از تنش و خشونت، کوک، پسری ۱۸ ساله و معروف به پسر بد، ناخواسته به مبینا، دختر آرام و خجالتی ۱۵ ساله، دل می‌بازد. این عشق در میان دنیای مافیایی و رقابت‌های خشونت‌آمیز شکل می‌گیرد.

---

در یک روز عادی در دبیرستان، کوک در حیاط مدرسه نشسته بود و با دوستانش شوخی می‌کرد. او همیشه در مرکز توجه بود، اما به دلیل سابقه‌ی خانوادگی‌اش، در دنیای زیرزمینی مافیا شناخته شده بود. در همین حین، ناگهان نگاهش به مبینا افتاد. او که سر به زیر و خجالتی، در حال راه رفتن به سمت کلاسش بود، قلب کوک را به تپش انداخت.

بعد از آن روز، کوک هر فرصتی را برای نزدیک شدن به مبینا می‌جست. او متوجه شد که مبینا برخلاف ظاهرش، روحی لطیف و باهوش دارد. هر بار که او را می‌دید، احساس می‌کرد که می‌تواند از دنیای تاریکش فاصله بگیرد.

اما دنیای مافیا به سادگی رهایش نمی‌کرد. یکی از رقبای مافیایی خانواده‌ی کوک، گروهی را تهدید کرد که جان مبینا در خطر است. کوک با تمام وجود تلاش کرد تا از او محافظت کند. او فهمید که عشقش به مبینا فراتر از هیجانات نوجوانی است و در خطرات زندگی‌اش معنایش را پیدا کرده است.

یک شب، بعد از اینکه مبینا متوجه خطر شده بود، تصمیم گرفت با کوک صحبت کند. او با ترس و تردید به او نزدیک شد و گفت: "کوک، من می‌دانم که چه کارهایی می‌کنی. ما باید این وضعیت را حل کنیم."

کوک با نگاه عمیق و مصمم جواب داد: "نمی‌گذارم به تو آسیب برسد. هر کاری باید بکنم را انجام می‌دهم."

درست در همان لحظه، دلشان به هم نزدیکتر شد. مبینا با شجاعت، به کوک گفت: "با هم می‌توانیم این مشکل را حل کنیم." و این شروع ماجراجویی جدیدی برایشان بود.

آن‌ها با همکاری یکدیگر، از هوش و جراتشان استفاده کردند تا با گروه رقیب مقابله کنند. در انتها، با صبر و تلاش، توانستند بر موانع فائق آیند و صلح را به مدرسه و زندگی‌هایشان بازگردانند.

اما داستان فقط به اینجا ختم نشد. پس از این تجربه، کوک و مبینا تصمیم گرفتند که به جمع‌آوری صدای هم‌کلاسی‌ها بپردازند و به یکدیگر کمک کنند. آن‌ها یک گروه تئاتر راه‌اندازی کردند تا داستان‌هایشان را با دیگران به اشتراک بگذارند و از تجربیاتشان الهام بگیرند.

سال‌ها بعد، در روز فارغ‌التحصیلی، کوک و مبینا به هم نگاه کردند و لبخند زدند. آن‌ها می‌دانستند که با عشق و همکاری، می‌توانند به هر دشواری غلبه کنند. ❤️✨

**پایان شاد** 🌈
دیدگاه ها (۱۴)

پارت۱۱ فصل۲ شوهر خون‌آشام من*آخرین ماه گمشده*😇کوک:رفتم‌ خونه...

پارت۱۲ فصل۲ شوهر خون‌آشام من *آخرین ماه گمشده*🤍🐰🐰🐰کوک:چی.......

تک پارتی آرزو جون https://wisgoon.com/bts_and_y_n**عنوان: با...

تک پارتی فاطمه جونhttps://wisgoon.com/fateme_4### داستان: شب...

تاوان خوشبختی اینده ات را اکنون پس بده

پارت اول : شروع یک ماجراجویی جدیددر یک روز آفتابی و زیبا در ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط