مینی رمان
#مینی_رمان
#روح_گمشده
#BTS
#part:۱۱(اخر)
[ همه چیز از اون شب شروع شد....همه اتفاقا...همه این چیزا...همه و همه از همون شبی شروع شد که تو قبرستون گم شدم و ۸ تا روح نمایان شدن...خوب یادمه...۸ تا روح بودن که دورم پیچیده شدن و داشتن صحبت میکردن...ساعت ۸ شب بود و من فقط ۸ سالم بود....توی تاریخ ۱۳۸۸/۸/۸....همه چی با ۸ تموم میشد...
این اتفاقی نیست....این عدد رو پادشاه اون هشت روح انتخاب کرده....همه چی طبق دستورات اون پیش میرفت....
اون پادشاه که در عالم ارواح زندگی میکنه....میخواست جهان رو پر از ارواح کنه پس این ۸ فرشته رو مامور انجام این کار آفرید
این دنیا بعد از این ۸ فرشته هی بیشتر و بیشتر دارای ارواح میشد
تا که بعد از سالیان سال....من به دنیا اومدم...
توی قبرستون بودم....یهو هشت روح پیدا شدن....اطرافم حلقه زدن و بعد نور سفیدی که مختلط با رنگه ابیه رو وارد قلبم کردن...از اون شب به بعد هرروز و هر شب تمرین شمشیرزنی داشتم
یادم میدادن چطور باید با روح های شرور مقابله کنم چطور باید با اونها بجنگم و با شمشیرم اونها رو نابود کنم
و تنها با شمشیر خودم یادم میدادن....اون شمشیر...قدرتمندترین شمشیر توی دنیای ارواحه که میتونه هرروحی رو بکشه
اونا برای سالهای زیادی یادم دادن تا که من حرفه ای شدم....قدرتمند شدم و همچنین کاملترین فرد برای قتل اوباسوته...
اون روح ها که منو ترک کردند بعد از چند سال دوباره توی یک شب اومدن....و بهم گفتن باید اوباسوته رو نابود کنم و بکشمش
از اون شب همه چی رو فهمیدم....اوباسوته کیه؟چیکارست؟چی میخواد؟و....
اوباسوته بین انسانها فقط یک افسانه است اما در دنیای ارواح شرورترین روح دنیاست
اون انرژی ای رو که اون هشت روح به من دادن رو میخواد....در واقع اون انرژی دارای تمام قدرت های دنیاست و به کسی که این انرژی رو داشته باشه عمر طولانی مدت و قدرت های خارق العاده میده
اون هشت فرشته از طرف پادشاه این انرژی رو برداشتن و گذاشتن داخل من...چون باید فردی روی زمین میبود که با قدرت های فوق العاده بتونه ارواح اینجا رو کنترل کنه و با ارواح شرور بجنگه
و از وقتیکه اوباسوته اینو فهمیده میخواد منو بکشه و روح منو ببره و همچنین انرژی ای که دارم
#روح_گمشده
#BTS
#part:۱۱(اخر)
[ همه چیز از اون شب شروع شد....همه اتفاقا...همه این چیزا...همه و همه از همون شبی شروع شد که تو قبرستون گم شدم و ۸ تا روح نمایان شدن...خوب یادمه...۸ تا روح بودن که دورم پیچیده شدن و داشتن صحبت میکردن...ساعت ۸ شب بود و من فقط ۸ سالم بود....توی تاریخ ۱۳۸۸/۸/۸....همه چی با ۸ تموم میشد...
این اتفاقی نیست....این عدد رو پادشاه اون هشت روح انتخاب کرده....همه چی طبق دستورات اون پیش میرفت....
اون پادشاه که در عالم ارواح زندگی میکنه....میخواست جهان رو پر از ارواح کنه پس این ۸ فرشته رو مامور انجام این کار آفرید
این دنیا بعد از این ۸ فرشته هی بیشتر و بیشتر دارای ارواح میشد
تا که بعد از سالیان سال....من به دنیا اومدم...
توی قبرستون بودم....یهو هشت روح پیدا شدن....اطرافم حلقه زدن و بعد نور سفیدی که مختلط با رنگه ابیه رو وارد قلبم کردن...از اون شب به بعد هرروز و هر شب تمرین شمشیرزنی داشتم
یادم میدادن چطور باید با روح های شرور مقابله کنم چطور باید با اونها بجنگم و با شمشیرم اونها رو نابود کنم
و تنها با شمشیر خودم یادم میدادن....اون شمشیر...قدرتمندترین شمشیر توی دنیای ارواحه که میتونه هرروحی رو بکشه
اونا برای سالهای زیادی یادم دادن تا که من حرفه ای شدم....قدرتمند شدم و همچنین کاملترین فرد برای قتل اوباسوته...
اون روح ها که منو ترک کردند بعد از چند سال دوباره توی یک شب اومدن....و بهم گفتن باید اوباسوته رو نابود کنم و بکشمش
از اون شب همه چی رو فهمیدم....اوباسوته کیه؟چیکارست؟چی میخواد؟و....
اوباسوته بین انسانها فقط یک افسانه است اما در دنیای ارواح شرورترین روح دنیاست
اون انرژی ای رو که اون هشت روح به من دادن رو میخواد....در واقع اون انرژی دارای تمام قدرت های دنیاست و به کسی که این انرژی رو داشته باشه عمر طولانی مدت و قدرت های خارق العاده میده
اون هشت فرشته از طرف پادشاه این انرژی رو برداشتن و گذاشتن داخل من...چون باید فردی روی زمین میبود که با قدرت های فوق العاده بتونه ارواح اینجا رو کنترل کنه و با ارواح شرور بجنگه
و از وقتیکه اوباسوته اینو فهمیده میخواد منو بکشه و روح منو ببره و همچنین انرژی ای که دارم
۷.۰k
۱۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.