Wild rose cabaret

• Wild rose cabaret •



#part86




#paniz


نشستم رو صندلی میز آرایشم در با شدت باز شد

مهشاد: وای پانیذ زودباش که پدر منو درآوردن این دونفر

پشت پلک نازکی کردم
_چرا انقدر عجله دارن اینا بابا ۲۰ دقیقه دیگه میان

مهشاد چپ چپ نگاهم میکرد
مهشاد: دیونه ای بخدا ...زود باش

رفت و درم بست یه آرایش ساده کردم و نگاهم از آینه

به رضا دوختم

هی میخوام چیزی نگم ولی نمیشه
_هوی بی عضو

سرش رو از گوشی آورد بیرون
رضا: بله

_قرارمون که یادت نرفت

اخمی کرد
رضا: نه یادم نرفت .. راستی زیاد هم با نگار هم صحبت نشو

چشم غره ای رفتم و بلند شدم لباسم برداشتم و به سمت حموم رفتم

_کارم خوب بلدم شما مراقب باش کسی نیاد داخل این اتاق که جفتتون رو بهم گره می‌زنم

وارد حموم شدم



* * * * * *


نیکا که بغل دستم بود سلمبه ای بهم زد

که نگاه حرصیم رو بهش دوختم و با لبخند لب زد
_چی میگی پهلوم سوراخ شد

نیکا: یه چی میگم آرامش خودتو حفظ کن

هوفی کشیدم
_چی شده

نگاهی به دور ور انداخت و آخر اکتفا کرد با گفتن

نیکا: نگار .....الان اومد خواست لباس عوض کنه تا من بیام رفت اتاق

خون خونم می‌خورد ولی جیکم در نمی اومد

نیکا: الان نیم ساعت تو اتاقه

_اتاق من آره

نیکا: اووف آره

لبخندی زدم
نیکا: میخوای چیکار کنی ببین ۲ ساعت دیگه مهمونی تموم میشه فقط ۲ ساعت مونده

لیوان رو گذاشتم رو میز
_کاری نمیکنم میخوام با دختر دایی همسرم آشنا شم

نیکا: پشیمونم نکن از حرفما

_نه اصن عزیزم

بلند شدم و به سمت اتاق رفتم
صداهایی به گوشم می رسید ولی جرو بحث بود

نفسی گرفتم و خودم رو عادی جلوه دادم و درو باز کردم

_عزیزم..

نگاه های جفتشون بهم خورد
رضا از کلافگی چنگی به موهاش زد و رفت تراس

و نگاری که از حرص و عصبانیت قرمز شده بود

درو بستم کامل رفتم داخل
_راه گم کردی عزیزم یا چیزی لازم داری

هیستریک وار خندید و لب زد
نگار : نه راه خودم رو بلدم

_پس اتاق من چیکار میکنی...... آها ولش کن بزار به نیکا بگم بیاد راه نشونت بده

خواستم برم که قبل از با حرص قوم برداشت رفت بیرون

لبخندی از سر ذوق زدم رفتم تو تراس که سیگار می‌کشید

کنارش وایستادم و دستم رو پشتش گذاشتم و ماساژ دادم

سکوت بلندی بینمون قرار داشت که صدای پیام گوشی رضا به صدا دراومد

نگاهی به گوشی انداخت و سیگار رو خاموش کرد

طی که اصن انتظار نداشتم کمرم رو گرف تکیه داد به شیشه تراس فشاری داد


که با تعجب نگاش کردم
رضا: زن داییم داره میاد اتاق دستت رو بندازم دور گردنم بدو الان میاد

آب دهنم قورت دادم که در باز شد سری دستم رو دور گردنش حلقه کردم

سرش رو برد گودی گردنم
وقتی نفساش خورد به گردنم که ناخودآگاه چشمام روی هم افتاد

کسی که وارد اتاق شده بود هینی کشید و......


#panleo
#mehrshad
#ardiya
#پانلئو
#محراشاد
#اردیا
دیدگاه ها (۹)

• Wild rose cabaret •#part87#paniz هینی کشید و چیزی زمزمه کر...

• Wild rose cabaret •#part88#paniz آروم از گوشه ی لباس محراب...

• Wild rose cabaret •#part85#paniz روی نیمکت کنار ساحل منتظر...

• Wild rose cabaret •#part84#panizقرص هام رو که خوردم رضا وا...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۶

#پارت۳ رمان اگه طُ نباشی یکی دیگه منم لباسا رو پوشیدم و یه آ...

برادرای هایتانی پارت ۹

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط