DOCTORS OF GONGILL🥼part 4
مرد پوزخند کمرنگی زد و از کنار جی هیون گذشت .اما جی هیون خیال تسلیم شدن نداشت .
استین مرد را گرفت و اورا مجبور به توقف کرد .مرد با صدای متعجبی که در عین حال
عصبانی و ترسناک بود گفت :داری چیکار میکنی؟
جی هیون با لحنی شمرده شمرده و قاطع گفت :بیمار من داره میمیره .
+یعنی میگی از بیمار خودم دست بکشم؟
جی هیون نگاهی به پشت سرش کرد تا مرد مریض را ببیند .بعد از چک کردن سطحی مرد
برگشت و گفت :بیمار من فشارش افتاده و از شدت خونریزی شکمش سفید شده .اما مریض
شما فقط یه پارگی تندان تو زانوش داره .میشه با کیسه ی اب گرم و چند تا بخیه بیمار رو
حده اکثر تا چهار ساعت سالم نگه داشت.
و با لحن تمسخر امیزی ادامه داد : میخواید من بیمارتونو درمان کنم؟
پرستار ها و رزیدنت ها خنده ی ریزی کردند که باعث شد مرد از درون عصبانی بشود .
پرستار ها و رزیدنت ها با تعجب و شیفتگی به ماجرا نگاه میکردند .برایشان عجیب بود که
چطور کسی میتواند جلوی دکتر مین تا این حد پافشاری کند .
جی هیون ارام استین مرد را ول کرد و امیدوارانه منتظر جواب مرد بود .
مرد نگاهی به بیمارش و بعد به چشمان نترس جی هیون کرد .
+اتاق مارو به ایشون منتقل کنید.
جی هیون خوشحال شد .انگار یک بشقاب پر از خورشت توفو بهش داده بودند .لبخندی از سر
اسودگی زد و تعظیم بلندی کرد .
_کامسامیدا سسنیم )ممنون دکتر(
مرد توجهی نکرد .پشتش را به جی هیون کرد و به راه نرفته اش ادامه داد .
جی هیون به سمت پذیرش دوید .
_باید به یکی زنگ بزنم .زود باش !
زنی که پشت پیشخوان ایستاده بود، دستپاچه تلفنی را به سمت جی هیون هل داد .جی هیون با
دستان لرزانش شماره ی دکتر پارک رو گرفت .
+الو ...
_الو سونبه؟ !من یه بیمار دارم که باید سریعا عمل شه .
دکتر با لحن ناامیدانه ای گفت :جی هیون همه ی اتاق عم ...
جی هیون به دکتر فرصت نداد .
_من یه اتاق عمل دارم ...!
حتی از پشت تلفن هم میشد تعجب دکتر را تشخیص داد .
+چطوری اتاق گیر اوردی؟
جی هیون لبخند زد .
_داستانش طوالنیه...
#doctors_of_gongill_delaram
استین مرد را گرفت و اورا مجبور به توقف کرد .مرد با صدای متعجبی که در عین حال
عصبانی و ترسناک بود گفت :داری چیکار میکنی؟
جی هیون با لحنی شمرده شمرده و قاطع گفت :بیمار من داره میمیره .
+یعنی میگی از بیمار خودم دست بکشم؟
جی هیون نگاهی به پشت سرش کرد تا مرد مریض را ببیند .بعد از چک کردن سطحی مرد
برگشت و گفت :بیمار من فشارش افتاده و از شدت خونریزی شکمش سفید شده .اما مریض
شما فقط یه پارگی تندان تو زانوش داره .میشه با کیسه ی اب گرم و چند تا بخیه بیمار رو
حده اکثر تا چهار ساعت سالم نگه داشت.
و با لحن تمسخر امیزی ادامه داد : میخواید من بیمارتونو درمان کنم؟
پرستار ها و رزیدنت ها خنده ی ریزی کردند که باعث شد مرد از درون عصبانی بشود .
پرستار ها و رزیدنت ها با تعجب و شیفتگی به ماجرا نگاه میکردند .برایشان عجیب بود که
چطور کسی میتواند جلوی دکتر مین تا این حد پافشاری کند .
جی هیون ارام استین مرد را ول کرد و امیدوارانه منتظر جواب مرد بود .
مرد نگاهی به بیمارش و بعد به چشمان نترس جی هیون کرد .
+اتاق مارو به ایشون منتقل کنید.
جی هیون خوشحال شد .انگار یک بشقاب پر از خورشت توفو بهش داده بودند .لبخندی از سر
اسودگی زد و تعظیم بلندی کرد .
_کامسامیدا سسنیم )ممنون دکتر(
مرد توجهی نکرد .پشتش را به جی هیون کرد و به راه نرفته اش ادامه داد .
جی هیون به سمت پذیرش دوید .
_باید به یکی زنگ بزنم .زود باش !
زنی که پشت پیشخوان ایستاده بود، دستپاچه تلفنی را به سمت جی هیون هل داد .جی هیون با
دستان لرزانش شماره ی دکتر پارک رو گرفت .
+الو ...
_الو سونبه؟ !من یه بیمار دارم که باید سریعا عمل شه .
دکتر با لحن ناامیدانه ای گفت :جی هیون همه ی اتاق عم ...
جی هیون به دکتر فرصت نداد .
_من یه اتاق عمل دارم ...!
حتی از پشت تلفن هم میشد تعجب دکتر را تشخیص داد .
+چطوری اتاق گیر اوردی؟
جی هیون لبخند زد .
_داستانش طوالنیه...
#doctors_of_gongill_delaram
۱۱.۳k
۰۱ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.