سناریو

وقتی خودتو کیوت میکنی که برات عروسک بخره:

نامجون: کیوت کی بود تووو باشه بیا بریم برات بخرم

شوگا : اصلا نمیزاره دوبار تکرارش کنی می‌ره برات کل عروسکارو میخره

جین: هه من خودم برات عروسکم میدونستم روزی بخوای به من خیانت کنی واقعا برات متاسفم
آت: وا
جین: درد

جیمین : می‌ره برات کل عروسکای فروشگاه رو میخره

جیهوب: قلبون اون کیوت بازیات .. اول یه دل سیر میبوست بعد می‌ره برات میخرش

تهیونگ: به یه شرط😈
ا/ت: چی
تهیونگ: شب باید جبرانش کنی
آت: چی نی عمرا
تهیونگ : ارهه😈
و بعد افسانه ها میگن که بعد از عروسکی که برای ات خرید ۵ قلو حامله شد

کوک : باشه ولی اول باید برام شیر موز بخری
آت:😐
کوک : به من چه اگه میخری که بخرم
آت: داداش تو خودت با پولی که داری میتونی هفت جدو ابادمو میتونی بخری براچی باید من برات بخرم
کوک: اول اینکه من می‌خوام تو برام بخری دوم اینکه داداش🤨 وقتی ۱۰ تا توله تو دلت کاشتم دیگه داداش و به زبون نمیاری
آت : شکر خوردم
کوک: اینو که میدونم بریم تا نشونت بدم
و رفتن یه نمازی خوندن افسانه ها میگن آت در عرض یک سال ۷ قلو بدنیا آورده من نمی‌گم افسانه ها فضول شدن🤝

یه خورده زیاد شد ببخشید میدونم بد شد ولی به روم نیارین
دیدگاه ها (۴)

عشق بیمار چند پارتی و درخواستیه

عشق بیمار من پارت دو

عشق مافیایی من پارت دو

عشق مافیایی من پارت یک شرط ۵ لایک ۵ کامنت🥺

چرا حرف منو باور نمیکنی

رمان j_k

Revenge or love ?Part 11اروم در این زندون که بش میگن اتاق با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط