عشق بیمار چند پارتی و درخواستیه

پارت یک:
جونگکوک: الکس آماده ای ...الکس :چجورم . بزن بریم ..جونگکوک : حملهههههه روبه ادماش همه رو بکشید ولی اون مردک عوضی یونگ می رو نکشید فقط برام بیاریدش (داد)
ویو الکس: منو جونگکوک راهمون از هم جدا شد جونگکوک اونطرف منم یه طرف دیگه تا اون یونگ می رو پیداش کنیم اصلا هدف ما اینه که اونو پیداش کنم
راستی من خودمو معرفی نکردم من جعون الکس هستم ۲۵ سالمه و برادر کوچک جونگکوک هستم
جونگکوک: من جعون جونگکوک هستم ۲۸ سالمه و برادر بزرگ الکس هستم و همچنین بزرگ ترین مافیا کره جنوبی ولی چند روزه که من ماموریت بودم کارارو به دستیارم سپرده بودم ولی انگار خراب کرده اصلا وضع خوبی ندارم همش هم به خاطر همین یونگی می حرومیه
ویو الکس:
به ادمامون گفتم اگه خبری از یونگ می بود خبر بده ولی انگار آب شده رفته تو زمین اون عوضی حتما یه نقشه آیی داره
ویو ات:,
خوب خوب خانم یولی من می‌خوام یه خبری عالی بگم شمااا باردار هستید یولی: چینجااا ( واقعا), آت: ٫نه (بله) یولی: کامسامیدا ( ممنون). ( ادمین : همش کره ایی شد که🤣🤣😂)
آت: خواهش میکنم من که کاری نکردم باید از شوهرتون تشکر کنید (چشمک)😈
خوب خانم یولی هم رفت بعد از اینکه کل صورتش سرخ شد
راستی خودمو معرفی نکردم
آت: سلام من پارک آت هستم ۲۳ سالمه و تقریبا ۲ ساله که مدرک پزشکی مو گرفتم و الان یه دکتر هستم ولی دکتر زنان زایمان نهه دکتر عمومی ( خواهر مارو دست انداخته😂)
آت : من اینم دیگه ،😂
ادمین : ببند عزیزم
آت : خفه دارم حرف میزنم
ادمین: اوک
خب ادامه
آت: و برای خودم یه مطب دارم خانم یولی اخرین مریضم بود که رفت منم وسایلامو جمع کردم و به منشیم گفتم دره مطب رو ببنده منم راه اوفتادم که برم خونه

نویسنده: 냐여ㅣ스) نیایش )
می‌دونم بد شد ولی به روم نیارین
پارت بعد هیجانی تر میشه داستان🤓 اگه اسمات دوست دارین تو کامنتا بگیر پارت های بعد بزارم🤭😈
دیدگاه ها (۵)

عشق بیمار من پارت دو

عشق بیمار من پارت ۳

سناریو

عشق مافیایی من پارت دو

واییی باورم نمیشه دارم پارت میزارم و خب باید بگم ادامیننن گل...

بهترین رقیب منپارت ۴ویو جونگکوکا..ا..اون ات بود سریع رفتم سم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط