جهنم من با او فصل

جهنم من با او 🍷فصل ۱

# پارت ۳۹

ویو کوک : اینا چی دارن میگن ؟ همینجوری داشتم گوش میدادم

جاستین : اون منو نمیخواد ... هق ... بهم گف هرزه از ا.ت متنفرم چرا باید جای منو بیگیره ؟ ( گریه )

م کوک : هوسسس آروم باش بیخیال میدونی که نقشمون عالیه ا.ت رو دو روز دیگه با اولین پرواز میفرستیمش فرانسه خوبه ؟ میدونی که نمیزارم اون دختر عروسم بشه باید تو باشی

جاستین : چرا باید منو نخواد ... تو اون دختر چی دیده ؟ ... خاله من نمیخوام بفرستم ا.ت رو خارج ( عصبی اشکاش رو پاک میکنه )

م کوک : میخوای چیکار کنی ؟

جاستین : میزارم ازدواج کنن یه کاری دارم ( نیشخند )

م کوک : بخاطر همین کاراته میخوام تو عرکسم شی حالا میخوای چیکار کنی ( لبخند شیطانی )

جاستین : بشین و تماشا کن خاله جون یه بلایی سرشون بیارم که حتی فرکشونم نمیکنن البته باید کوک ا.ت رو پیدا کنه درسته ؟

م کوک : اره و بعدا همونه که تو فکردمه کشتن همخونش ؟

جاستین : درسته و اگه کشته نشد کارشون به جاهای باریک کشیده میشه ( پوزخند )

م کوک : عروس خودمی بیا بغلم ( اون ایکبیری رو بغل کرد )

ویو کوک : میخوان چیکار کنن ؟ فکرم درگیر بود باید نجاتش میدادم باید از این کشور خارج بشیم ا.ت عشقم خودم نجاتت میدم قول میدم .....

ویو ا.ت : از وقتی گروگانمگرفتن هیچی به لب نزدم و فقط گریه کردم اونقدری که از چشمام جای اشک خون میومد تو فکر بودم که در باز شد و یه پسر جذابی وارد شد اون ... اون ... ( حیح بمونین تو فکر 😏 )

ویو الکس : از اون روزی که آبجیم رک دزدیدن دارم دنبالش میگردم پس کوک کجاست ؟ تو فکر بودم و با تمام سرعت داشتم گاز میگرفتم که خوردم به یه ماشین خوردم و با ضربه‌ای که به سرمخورد از سرم خون اومد ولی درد دوری از خواهرم بیشتر بود .... خون رو صورتم رو پاک کردم و پیاده شدم ...

هی دونگ : پسر ببین چیکار کردی

الکس : واقعا میبخشین

هی دونگ : با این حرفت چی درست میشه آخه

الکس : چقدر باید بپردازم شما شماره کارتتون رو بفرستین به این شماره پرداخت میکنم ( شماره رو تو کاغذ مینویسه و میده دستش )

هی دونگ : اومم اوکی

الکس : خب با اجازه بای

هی دونگ : خدافظ

ویو الکس : سوار ماشین شدم که دیدم کوک ۶ بار زنگ زده ! سریع شمارش رو گرفتم بعد دو سه تا بوق برداشت یه حرفای عجیبی میزد منظورش چی بود ؟ داشتم حرفاش رو هضم میکردم که گفت ....
دیدگاه ها (۱۱)

جهنم من با او🍷فصل 1# پارت ۴۰ویو الکس : که گفت ...کوک : ببین ...

جهنم من با او 🍷فصل ۱# پارت ۳۸ویو ا.ت : که اون کثافت گفت ...ن...

جهنم من با او🍷فصل ۱# پارت ۳۷ویو کوک : که یه دفعه برقا رفت و ...

پارت ۹۶ فیک ازدواج مافیایی

love Between the Tides²⁵چند دقیقه بعدم: چیکار میکنی؟ ا/ت: هی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط