تکپارتی(درخواستی)P1
#تک_پارتی #تکپارتی
#درخواستی
#لینو
&وقتی سر شرط بندی..
علامت ا.ت علامت لینو_ علامت هان×
×دسته آخر شرط بندیتونه بازنده خواسته برنده رو انجام میده.. و اگه مساوی شدین باید تواقفی یا دوباره بازی کنید یا هردو یه سوال از همدیگه بپرسین!
چشاتو از هان گرفته و به لینو دوختی و با پوزخند لب زدی:کارت هارو پخش کن که بازیو تمومش کنم!
با شنیدن حرفت متقابلا پوزخندی زدو گفت:منظورت اینه که ببازی؟
دوباره پوزخند پر رنگ تر از قبل زده و ادامه دادی:نه عزیزم،منظورم اینه که ببازی!
_میبینیم خانوم کیم ا.ت!
با بخش کردن کارت ها توسط هان دیگر صحبتی بینتون رد و بدل نشد و بازیو شروع کردین..
دستت خیلی عالی بود و تو با خیال اینکه بردی لبخند ترسناکی زده و به لینو خیره شدی .. ولی در کمال تعجب اونم میخندید و این طولی نکشید که رو مخت راه رفت..
نگاهشو بهت داد و با پوزخند طور خاصی ادامه داد:باختی ا.ت!
زیادی زر نمیزنی به جای بازی؟*به دستت نگاه کردی و دوباره با اطمینان لب زدی*فعلا که تو میبازی آقای لی!
با حرفت خندهاش گرفت و کارت های دستشو رو میز گذاشت ولی تو با دیدنشون نه خوشحال شدی نه ناراحت بر خلاف تعجب و حیرت زده شده بودی..
_چیه؟باختتو قبول نمیکنی؟!
نه ولی..*به چشاش زل زدی*بردمو هم قبول نمیکنم!
لینو تعجب کردو ادامه داد:یعنی چی؟
یعنی اینکه..*تو هم کارت هاتو کنار کارت های لینو گذاشتی و ادامه دادی*مساوی شدیم!
_اه..یعنی چی الان باید دوباره..
نه بیا با همون قانون هان پیش بریم..
_کدوم..
همون که هردو یدونه سوال از اون یکی بپرسیم!
_خیلی خوب بپرس..
×نه هردوتون باید همزمان سوالو بپرسین..
_هی هی یعنی چی کی اول جواب میده پس؟
×نوبتی جواب میدین با*بطری سوجو رو بال آورد*این مشخص میشه کی اول جواب بده..
باشه بابا بیا همزمان بپرسیم..
×حله آماده شین..1 ، 2 ، 3
_هویتت رو افشا کن!
هویتت رو افشا کن!
هردو دوباره همزمان:چی!؟
×خب هردو چه بخواین و چه نخواین تواقفو قبول کردین پس مجبورید جواب بدین..*بطری رو روی میز گذاشت و چرخوند که بس از گذشت چند ثانیه ای سر بطری رو به تو وایستاد*خب جواب بده ا.ت..
هوف بلندی از بد شانسیت کشیده و دستاتو قفل هم کردی..
من..رئیس باند مافیا رد لایف هستم..
با حرفت لینو چشاشو از حدقه بیرون داده و پرسید:چی..تو همون عزرایل خفه کنی؟
سری تکون داده و بهش خیره شدی..
×خب لینو حالا نوبت توئه..
از حالت تعجب در امده و بهت خیره شد
_من رئیس باند مافیا استری کیدز هستم..
خندیدی و تو هم نگاهتو بهش دادی:تو که از من ترسناک تری... رئیس باند هشت شکنجه!
#درخواستی
#لینو
&وقتی سر شرط بندی..
علامت ا.ت علامت لینو_ علامت هان×
×دسته آخر شرط بندیتونه بازنده خواسته برنده رو انجام میده.. و اگه مساوی شدین باید تواقفی یا دوباره بازی کنید یا هردو یه سوال از همدیگه بپرسین!
چشاتو از هان گرفته و به لینو دوختی و با پوزخند لب زدی:کارت هارو پخش کن که بازیو تمومش کنم!
با شنیدن حرفت متقابلا پوزخندی زدو گفت:منظورت اینه که ببازی؟
دوباره پوزخند پر رنگ تر از قبل زده و ادامه دادی:نه عزیزم،منظورم اینه که ببازی!
_میبینیم خانوم کیم ا.ت!
با بخش کردن کارت ها توسط هان دیگر صحبتی بینتون رد و بدل نشد و بازیو شروع کردین..
دستت خیلی عالی بود و تو با خیال اینکه بردی لبخند ترسناکی زده و به لینو خیره شدی .. ولی در کمال تعجب اونم میخندید و این طولی نکشید که رو مخت راه رفت..
نگاهشو بهت داد و با پوزخند طور خاصی ادامه داد:باختی ا.ت!
زیادی زر نمیزنی به جای بازی؟*به دستت نگاه کردی و دوباره با اطمینان لب زدی*فعلا که تو میبازی آقای لی!
با حرفت خندهاش گرفت و کارت های دستشو رو میز گذاشت ولی تو با دیدنشون نه خوشحال شدی نه ناراحت بر خلاف تعجب و حیرت زده شده بودی..
_چیه؟باختتو قبول نمیکنی؟!
نه ولی..*به چشاش زل زدی*بردمو هم قبول نمیکنم!
لینو تعجب کردو ادامه داد:یعنی چی؟
یعنی اینکه..*تو هم کارت هاتو کنار کارت های لینو گذاشتی و ادامه دادی*مساوی شدیم!
_اه..یعنی چی الان باید دوباره..
نه بیا با همون قانون هان پیش بریم..
_کدوم..
همون که هردو یدونه سوال از اون یکی بپرسیم!
_خیلی خوب بپرس..
×نه هردوتون باید همزمان سوالو بپرسین..
_هی هی یعنی چی کی اول جواب میده پس؟
×نوبتی جواب میدین با*بطری سوجو رو بال آورد*این مشخص میشه کی اول جواب بده..
باشه بابا بیا همزمان بپرسیم..
×حله آماده شین..1 ، 2 ، 3
_هویتت رو افشا کن!
هویتت رو افشا کن!
هردو دوباره همزمان:چی!؟
×خب هردو چه بخواین و چه نخواین تواقفو قبول کردین پس مجبورید جواب بدین..*بطری رو روی میز گذاشت و چرخوند که بس از گذشت چند ثانیه ای سر بطری رو به تو وایستاد*خب جواب بده ا.ت..
هوف بلندی از بد شانسیت کشیده و دستاتو قفل هم کردی..
من..رئیس باند مافیا رد لایف هستم..
با حرفت لینو چشاشو از حدقه بیرون داده و پرسید:چی..تو همون عزرایل خفه کنی؟
سری تکون داده و بهش خیره شدی..
×خب لینو حالا نوبت توئه..
از حالت تعجب در امده و بهت خیره شد
_من رئیس باند مافیا استری کیدز هستم..
خندیدی و تو هم نگاهتو بهش دادی:تو که از من ترسناک تری... رئیس باند هشت شکنجه!
۱۸.۴k
۰۷ مرداد ۱۴۰۳