تو حق نداری

تو حق نداری

عاشقِ کسی بمانی

که سال هاست رفته

تو مالِ کسی نیستی

که نیست

تو حق نداری

اسمِ دردهای مزمنت را

عشق بگذاری

می‌توانی مدیونِ زخم‌هایت باشی

اما محتاجِ آنکه زخمیَت کرده نه

دست بردار

از این افسانه‌های بی‌ سر و ته

که به نامِ عشق

فرصتِ عشق را از تو می‌گیرد

آنکه تو را زخمیِ خود می‌خواهد

آدمِ تو نیست

آدم نیست

و تو سال هاست

حوای بی آدمی

حواست نیست

 

#افشین_یداللهی
دیدگاه ها (۲)

چه تقارن عجیبیتو رفته ایو مدامباران می باردنکندبه ابرها هم ق...

از ما که گذشت...به شما اگر رسید . . .به جای ماروزی هزار وعده...

داستان بیسکویت سوخته ( توصیه میکنم حتما بخونید )____________...

وقتی تو نیستی ،در و دیوار خانه را ...ملّافه ... های گلبهی ،چ...

بعد از تو یعنی بیداری به انضمام خواب هایی که داشتم تو را در...

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۲۲(گوینده : میتسوری:)امروز میخوام...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط