رویای بزرگ

رویای بزرگ
#part61

تهیونگ اومد تو آشپز خونه
-آجوما چیشد خوبی؟

+چیزی نیست تو برو من خودم جمعشون میکنم

-آجوما میخواستم بدونم این سوک غذا خورد اخه واسه نهار نیومد..

+ام..ام.. راستش‌‌....

کاغذی که این سوک داده بودو دادم دستش و خودم اومدم بیرون

تهیونگ نامه رو باز کرد:

고마워요, 정말 많은 도움이 되었어요, 당신을 볼 생각을 못했어요...
네가 미국에 가고 싶다는 말을 듣고 네가 걱정이 되어서 네가 내 걱정을 하지 않도록 빨리 가고 싶었어.
당신의 만화로 가세요. 제 걱정은 마세요. 저는 제 기분이 좋습니다.
지금 내 목표는 그 빌어먹을 도둑을 찾는 것입니다...
그리고 내가 말하고 싶었던 것은 나는 팬이 아니며 그만큼 당신을 사랑한다는 것입니다.

행운을 빌어 요
이 사회를 대신하여

(ترجمه نامه)

.. ممنونم ازتون واقعا خیلی بهم کمک کردین هیچ وقت فکر نمیکردم بتونم شمارو ببینم (منم فک نمیکردم😁)
چون شنیدم میخواین برین آمریکا و نگران منین خواستم زود تر برم که فکرتون مشغول نباشه و به کارتون برسین نگران منم نباشید هواسم به خودم هست
در حال حاضر هدفم اینه که اون دزد لعنتی رو پیدا کنم
و اینکه میخواستم بگم من باستم کوک نیست و همتونو به یک اندازه دوست دارم.

امیدوارم موفق باشید
از طرف این سوک⁦:⁠-⁠)⁩
دیدگاه ها (۰)

رویای بزرگ#part62تهیونگ فورا از آشپز خونه خارج شدته: آجوما.....

رویای بزرگ#part63(ویو جونگوک)رفتم پیش آجوما تا ازش کلاهی که ...

دو پارتی کوک#part ²(محافظ شخصی)کوک پوفی کرد و رفت سمت کلاس (...

دوپارتی کوک#part ¹(محافظ شخصی)های من یوری ام و امسال سال آخر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط