֗ ֗ ִ ۫ ˑ ֗ ִ ᳝ ࣪ ִ ۫ ˑ ֗ ִ
֗ ֗ ִ ۫ ˑ ֗ ִ ᳝ ࣪ ִ ۫ ˑ ֗ ִ ۫ ˑ ֗ ִ ᳝ ࣪ ִ ۫ ˑ
#PART_258🎀•
-مردم دلشون بخاد به من چه
سریع سر میز نشست و یک کفگیر برنج ریخت تو بشقابش
خیر بهش نگاه کردم که سر بالا اورد
-میخای فقط بهم نگاه کنی؟
-نه منتظرم برای منم بریزی
-مگه من نوکر باباتم
-نه من زنتم
پوزخندی زد
-زنی که از یک لب گرفتن اسون میترسه
مکثی کرد
-زنی که حتی اسمش تو شناسنامم نیست
-من این و نمیخاستم خودت میخاستی
لیوان ابی ریخت برای خودش و به لبش نزدیک کرد
-انتظار محبت از من نداشته باش هنوز از غم عشقی که جونم سوزونده تو ازارم
-میدونم فهمیدم
دستم سمت کفگیر بردم که دستش سریع سمتش برد یک کفگیر برنج سمت بشقابم اورد
#PART_258🎀•
-مردم دلشون بخاد به من چه
سریع سر میز نشست و یک کفگیر برنج ریخت تو بشقابش
خیر بهش نگاه کردم که سر بالا اورد
-میخای فقط بهم نگاه کنی؟
-نه منتظرم برای منم بریزی
-مگه من نوکر باباتم
-نه من زنتم
پوزخندی زد
-زنی که از یک لب گرفتن اسون میترسه
مکثی کرد
-زنی که حتی اسمش تو شناسنامم نیست
-من این و نمیخاستم خودت میخاستی
لیوان ابی ریخت برای خودش و به لبش نزدیک کرد
-انتظار محبت از من نداشته باش هنوز از غم عشقی که جونم سوزونده تو ازارم
-میدونم فهمیدم
دستم سمت کفگیر بردم که دستش سریع سمتش برد یک کفگیر برنج سمت بشقابم اورد
۳.۲k
۰۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.