خشن ترین مافیا❥
خشن ترین مافیا❥
𝐭𝐡𝐞 𝐦𝐨𝐬𝐭 𝐝𝐚𝐧𝐠𝐞𝐫𝐨𝐮𝐬 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚☆
«𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟐»
تهیونگ : این لباس ها هم بگیر وقتی از حموم اومدی بیرون بپوش اسم منم تهیونگه ولی من اربابتم آه راستی اصلا فکر فرار به سرت نزنه وگرنه بد میبینی به خدمتکار هم میگم لیست قوانین و برات بیاره فهمیدی
ا/ت : اره
تهیونگ : خوبه
ا/ت : تهیونگ رفت منم رفتم حموم و لباسای که تهیونگ آورد و پوشیدم
جلو اینه داشتم زیپ لباس و میبستم اما دستم بهش نمی رسد یهو تهیونگ امد و زیپ لباس و بست
تهیونگ : بهت میاد ولی شب قراره به دست من پاره شه (با پوزخند ) بیخیال بیا بریم غذا بخوریم حتما گرسنته
ا/ت : چشم ارباب
دستم و گرفت و برد پایین وقتی داشتم غذا میخورم یهو دلم تیر کشید
ا/ت : ایی
تهوینگ : چی شد
ا/ت : هیچی ببخشید
تهیونگ : اوکی راستی امشب یک جشن برگزار میکنن تو هم همراه من باید بیای به عنوان دوست دخترم فهمیدی
ا/ت : بله فهمیدم
پرسش زمانی به شب
ا/ت : چند تا خدمتکار امدن و من و آماده کردم وقتی تموم شد تهیونگ امد داخل اتاق خیلی جذاب شده بود با اون کت و شلوار سیاه....
ادامه دارد....
𝐭𝐡𝐞 𝐦𝐨𝐬𝐭 𝐝𝐚𝐧𝐠𝐞𝐫𝐨𝐮𝐬 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚☆
«𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟐»
تهیونگ : این لباس ها هم بگیر وقتی از حموم اومدی بیرون بپوش اسم منم تهیونگه ولی من اربابتم آه راستی اصلا فکر فرار به سرت نزنه وگرنه بد میبینی به خدمتکار هم میگم لیست قوانین و برات بیاره فهمیدی
ا/ت : اره
تهیونگ : خوبه
ا/ت : تهیونگ رفت منم رفتم حموم و لباسای که تهیونگ آورد و پوشیدم
جلو اینه داشتم زیپ لباس و میبستم اما دستم بهش نمی رسد یهو تهیونگ امد و زیپ لباس و بست
تهیونگ : بهت میاد ولی شب قراره به دست من پاره شه (با پوزخند ) بیخیال بیا بریم غذا بخوریم حتما گرسنته
ا/ت : چشم ارباب
دستم و گرفت و برد پایین وقتی داشتم غذا میخورم یهو دلم تیر کشید
ا/ت : ایی
تهوینگ : چی شد
ا/ت : هیچی ببخشید
تهیونگ : اوکی راستی امشب یک جشن برگزار میکنن تو هم همراه من باید بیای به عنوان دوست دخترم فهمیدی
ا/ت : بله فهمیدم
پرسش زمانی به شب
ا/ت : چند تا خدمتکار امدن و من و آماده کردم وقتی تموم شد تهیونگ امد داخل اتاق خیلی جذاب شده بود با اون کت و شلوار سیاه....
ادامه دارد....
۳۳.۵k
۰۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.