فیک وقتی خواهر نامجون هستی و جین عاشقته
پارت ۱
ویو جنی
از خواب بیدار شدم رفتم WC کارای لازم رو انجام دادم و لباسم رو پوشیدم و اومدم پیش مامانم
م/جنی.سلام دخترم
+سلام مامان
م/جنی.امروز منو بابات و مامان بابای جیا و هاری میریم ی سفر کاری
+پس ما کجا بمونیم
م.جنی.پیش پسرا
+مامان تو میدونی که من و جونگ کوک باهم مشکل داریم
م.جنی.مشکلی نداره باید عادت کنی
+من رفتم مدرسه
رفتم داخل که با جیا و هاری مواجه شدم
+سلام بچها قرار چند روز پیش هم باشیم
∆آره ولی اون جونگ کوک
√خوبه شما با کوک مشکل دارید من با نامجون نمیتونم بسازم
+درسته داداشمه ولی راست میگی
+راستی امروز میخوام ی کاری کنم
∆√چی کار
+مامان بابامون که نیستن
+میریم روی صندلی معلم چسب میریزیم
∆باز تو شروع کردی ولی باحاله بریم
کسی توی کلاس نبود ما هم رفتیم چسب ریختیم که همهی بچها اومدن و بعدشم معلم ریاضی اومد و نشت روی صندلی
مثل همیشه خواب بودم که یک دفعه صدام زد که برم پای تخته
داشتم حل میکردم که گفت اشتباه و بلند شد و ..... شلوارش جر خورد
+داره جلوی خندشو میگیری
معلم.کار کی بود
خا.یه مال کلاس.آقا ما اومدیم توی کلاس فقط جیا،هاری و جنی بودن
معلم.برید دفتر
و خودشم با یه بد بختی اومد دفتر
مدیر .چی شده آقای شین
معلم.این 3 نفر چسب ریختن روی صندلی
∆√استرس
+خنده
مدیر.الان به پدر و مادرتون رنگ میزنم
+پدر و مادرمون نیستند
#فیک
ویو جنی
از خواب بیدار شدم رفتم WC کارای لازم رو انجام دادم و لباسم رو پوشیدم و اومدم پیش مامانم
م/جنی.سلام دخترم
+سلام مامان
م/جنی.امروز منو بابات و مامان بابای جیا و هاری میریم ی سفر کاری
+پس ما کجا بمونیم
م.جنی.پیش پسرا
+مامان تو میدونی که من و جونگ کوک باهم مشکل داریم
م.جنی.مشکلی نداره باید عادت کنی
+من رفتم مدرسه
رفتم داخل که با جیا و هاری مواجه شدم
+سلام بچها قرار چند روز پیش هم باشیم
∆آره ولی اون جونگ کوک
√خوبه شما با کوک مشکل دارید من با نامجون نمیتونم بسازم
+درسته داداشمه ولی راست میگی
+راستی امروز میخوام ی کاری کنم
∆√چی کار
+مامان بابامون که نیستن
+میریم روی صندلی معلم چسب میریزیم
∆باز تو شروع کردی ولی باحاله بریم
کسی توی کلاس نبود ما هم رفتیم چسب ریختیم که همهی بچها اومدن و بعدشم معلم ریاضی اومد و نشت روی صندلی
مثل همیشه خواب بودم که یک دفعه صدام زد که برم پای تخته
داشتم حل میکردم که گفت اشتباه و بلند شد و ..... شلوارش جر خورد
+داره جلوی خندشو میگیری
معلم.کار کی بود
خا.یه مال کلاس.آقا ما اومدیم توی کلاس فقط جیا،هاری و جنی بودن
معلم.برید دفتر
و خودشم با یه بد بختی اومد دفتر
مدیر .چی شده آقای شین
معلم.این 3 نفر چسب ریختن روی صندلی
∆√استرس
+خنده
مدیر.الان به پدر و مادرتون رنگ میزنم
+پدر و مادرمون نیستند
#فیک
۹.۴k
۱۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.