(یجی ویدیو)
(یجی ویدیو)
_اوفففف حوصلم سر رفتتتت همش تو این اتاق،،،،،همم بهتره برم پیشه اجوما
از اتاقم بیرون اومدم تا برم پیشه اجوما
رفتم تو اشبز خونه
_همم...خسته نباشید
همه:ممنون
$ممنونم دخترم
رفتم پیشش
_به کمک نیاز نداری
$امم..نه خودم میتونم
_اجوما...بنظرت تهیونگ چه جور ادمی هستش(اروم)
$تنها چیزی که میتونم بگم اینکه زیاد دورو برش نباش اون به شدت از ادمیزاد ها بدش میاد(اروم)
_پس چرا با من یه جوره دیگست؟(توی دلت)
_یه سوال دیگه...میگم(لیسا میاد تو اشبز خونه)
♧هیی...به یه لیوان خون نیاز دارم
€او...باشه الان میارم
♧نباید بگی باشه باید بگی چشم،،،و زود باش مگه نه میاد خون تو رگت نمیزارم
€چ..چشم........بفرمایید
میخاست خونو بخوره که چشمش به یجی افتاد
♧اوو..نمیخوری؟؟
_نه
♧معلومه هرچی شه تو ادمیزادی،،(خنده)
_چرا میخندی،،،
♧چون دلم میخاد...
_دلت نخاد
$یجی...ساکت باش(اروم)
لیسا لیوان رو پرت میکنه زمین،،،اجوما ها میرسن،،،لیسا میاد نزدیگ یجی
♧ببینم ادمیزاد...خیلی پر رو شدی..بهتره با عروس این خونه خوب رفتار کنی
_هه.....منظورت ازدواجه با کوک؟
♧البته...از فردا به بعد کوک تا عبد ماله من خواهد بود فقط من
_هیچ وخت این اتفاق نمی افته....چون...کوک...منو دوست داره نه تو
♧یااااااااا
لیسا موهای یجی رو گرف،،کشوندش دمباله خودش
$خانومه لیسااا لطفنننن ولش کنیدددد
♧خفه شو زنیکهههه
_ولم کن دخترکه هرزهههههه
لیسا کشون کشون بردت توی هال جایی که
ولی فقط تهیونگ اونجا بود که داشت کتاب میخوند
♧تهیونگ اقای جئون کجاستتت
=لیسا داری چه قلطی میکنی(تعجب)
پارت۳۷
_اوفففف حوصلم سر رفتتتت همش تو این اتاق،،،،،همم بهتره برم پیشه اجوما
از اتاقم بیرون اومدم تا برم پیشه اجوما
رفتم تو اشبز خونه
_همم...خسته نباشید
همه:ممنون
$ممنونم دخترم
رفتم پیشش
_به کمک نیاز نداری
$امم..نه خودم میتونم
_اجوما...بنظرت تهیونگ چه جور ادمی هستش(اروم)
$تنها چیزی که میتونم بگم اینکه زیاد دورو برش نباش اون به شدت از ادمیزاد ها بدش میاد(اروم)
_پس چرا با من یه جوره دیگست؟(توی دلت)
_یه سوال دیگه...میگم(لیسا میاد تو اشبز خونه)
♧هیی...به یه لیوان خون نیاز دارم
€او...باشه الان میارم
♧نباید بگی باشه باید بگی چشم،،،و زود باش مگه نه میاد خون تو رگت نمیزارم
€چ..چشم........بفرمایید
میخاست خونو بخوره که چشمش به یجی افتاد
♧اوو..نمیخوری؟؟
_نه
♧معلومه هرچی شه تو ادمیزادی،،(خنده)
_چرا میخندی،،،
♧چون دلم میخاد...
_دلت نخاد
$یجی...ساکت باش(اروم)
لیسا لیوان رو پرت میکنه زمین،،،اجوما ها میرسن،،،لیسا میاد نزدیگ یجی
♧ببینم ادمیزاد...خیلی پر رو شدی..بهتره با عروس این خونه خوب رفتار کنی
_هه.....منظورت ازدواجه با کوک؟
♧البته...از فردا به بعد کوک تا عبد ماله من خواهد بود فقط من
_هیچ وخت این اتفاق نمی افته....چون...کوک...منو دوست داره نه تو
♧یااااااااا
لیسا موهای یجی رو گرف،،کشوندش دمباله خودش
$خانومه لیسااا لطفنننن ولش کنیدددد
♧خفه شو زنیکهههه
_ولم کن دخترکه هرزهههههه
لیسا کشون کشون بردت توی هال جایی که
ولی فقط تهیونگ اونجا بود که داشت کتاب میخوند
♧تهیونگ اقای جئون کجاستتت
=لیسا داری چه قلطی میکنی(تعجب)
پارت۳۷
۱۰.۴k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.