love inother style پارت65
#love_inother_style #پارت65
نینا
امروز بالاخره داریم فارغ التحصیل میشیم خیلی ذوق دارم دوباره بتونم تهیونگ رو ببینم خیلی دلم براش تنگ شده بود
من:هیع ساکونو چطوره؟؟
ساکونو:هان خوبم مرسی
من:چیزی شده کیف دستی از شربودن همیشت خبری نیس
ساکونو:نه هنوز تو فاز کنکور مونده بودم سرهمین راستی نینی ببینم اگه یروز من برم یه کشور دیگه که فقط تو بفهمی بگم به کسی نگی چیکار میکنی؟
کلاه پالتوشو کشیدم رویی کلش که هویی چتش هوا رفت
من:اولاا این کلاه بکش رو سرت فکرایی عجیب مجیب به ذهنت نرسه بعدم هروقت رفتی باشه قول میدم به کسی نگم حالا کجا میری؟؟
ساکونو:برن_سویئس
بابهت برگشتم سمتش هان چی گفت بهم
من:چی نالیدی گمشو میشینی سر جات چرا میخوایی بری
چشاش کمی برق اشک زد من بابهت به دوستم خیره بودم رفتم سمتش کشیدمش بغلم اولین بار بود میدیم جایی جزء سرقبر مادرش گریه میکرد اما بی صدا
من:عزیزم چیشده ساکونو خواهری
ساکونو:نینا وقت داری حرف بزنیم
من:معلومه دیونه من بیا بیا بشینیم
تو پارک رویی نیمکت نشستیم
من:خوب بگو چیشده خواهر شرم اینطوری شدی
ساکونو:هوف نمیدونم ببینم تو چطوری فهمیدی عاشق تهیونگ شدی
من:آم خوب توضیحش سخته وقتی میدیدمش خوشحال میشدم، کنارش باهام خوش میگذشت،یه پشتیبان توپ بود برام یه جورایی میشه گفت اوایل بی دلیل دوسش داشتم الآن همجوره دوسش دارم
ساکونو:بیا تحویل بگیردوست داشتنمم این بچه آدم نشد ای خدا هیع!!!
من:آره واقعا توچیت این آدم بود واستا هااااانننن تو عاشق شدی؟
ساکونو:اوهوم ولی میدونم نمیخوادتم
من:کی هس حالا این پسره؟؟ که تونسته دل ساکونو شر منو ببره
ساکونو:جینیونگ
دیگه واقعااا امپر سوزوندم چیییی
من:از کجا مطمئنی دوست نداره؟:
شروع کرد به تعریف کردن از همه چیز از اتفاقات سال پیش و این عشقش گریش شروع شد خیلی جینیونگ خر اگه ساکونو داف منو ول کنه بره سراغ اون عجوزه
من:لقیاتش همون عجوزه اکیبری ولش کن بابا پسره بوزینه بیشعور رو
ساکونو:نینااااا نگو اینطوری راجبش
من:نه واقعا دوسش داری حالا چرا میخوایی بری اینطوری ازش دور میشی که
ساکونو:نمیخوام ببینم پیش اون دختره دل وقلوه میگیرن بعدم شاید هوس باشه از سرم بیفته
من:اینم حرفیه ولی خودمونیم دستتو رویی خوب کسی گذاشتیا
ساکونو:دیونه مال تو اصلا
من:نه یدونه خوبشو دارم
نینا
امروز بالاخره داریم فارغ التحصیل میشیم خیلی ذوق دارم دوباره بتونم تهیونگ رو ببینم خیلی دلم براش تنگ شده بود
من:هیع ساکونو چطوره؟؟
ساکونو:هان خوبم مرسی
من:چیزی شده کیف دستی از شربودن همیشت خبری نیس
ساکونو:نه هنوز تو فاز کنکور مونده بودم سرهمین راستی نینی ببینم اگه یروز من برم یه کشور دیگه که فقط تو بفهمی بگم به کسی نگی چیکار میکنی؟
کلاه پالتوشو کشیدم رویی کلش که هویی چتش هوا رفت
من:اولاا این کلاه بکش رو سرت فکرایی عجیب مجیب به ذهنت نرسه بعدم هروقت رفتی باشه قول میدم به کسی نگم حالا کجا میری؟؟
ساکونو:برن_سویئس
بابهت برگشتم سمتش هان چی گفت بهم
من:چی نالیدی گمشو میشینی سر جات چرا میخوایی بری
چشاش کمی برق اشک زد من بابهت به دوستم خیره بودم رفتم سمتش کشیدمش بغلم اولین بار بود میدیم جایی جزء سرقبر مادرش گریه میکرد اما بی صدا
من:عزیزم چیشده ساکونو خواهری
ساکونو:نینا وقت داری حرف بزنیم
من:معلومه دیونه من بیا بیا بشینیم
تو پارک رویی نیمکت نشستیم
من:خوب بگو چیشده خواهر شرم اینطوری شدی
ساکونو:هوف نمیدونم ببینم تو چطوری فهمیدی عاشق تهیونگ شدی
من:آم خوب توضیحش سخته وقتی میدیدمش خوشحال میشدم، کنارش باهام خوش میگذشت،یه پشتیبان توپ بود برام یه جورایی میشه گفت اوایل بی دلیل دوسش داشتم الآن همجوره دوسش دارم
ساکونو:بیا تحویل بگیردوست داشتنمم این بچه آدم نشد ای خدا هیع!!!
من:آره واقعا توچیت این آدم بود واستا هااااانننن تو عاشق شدی؟
ساکونو:اوهوم ولی میدونم نمیخوادتم
من:کی هس حالا این پسره؟؟ که تونسته دل ساکونو شر منو ببره
ساکونو:جینیونگ
دیگه واقعااا امپر سوزوندم چیییی
من:از کجا مطمئنی دوست نداره؟:
شروع کرد به تعریف کردن از همه چیز از اتفاقات سال پیش و این عشقش گریش شروع شد خیلی جینیونگ خر اگه ساکونو داف منو ول کنه بره سراغ اون عجوزه
من:لقیاتش همون عجوزه اکیبری ولش کن بابا پسره بوزینه بیشعور رو
ساکونو:نینااااا نگو اینطوری راجبش
من:نه واقعا دوسش داری حالا چرا میخوایی بری اینطوری ازش دور میشی که
ساکونو:نمیخوام ببینم پیش اون دختره دل وقلوه میگیرن بعدم شاید هوس باشه از سرم بیفته
من:اینم حرفیه ولی خودمونیم دستتو رویی خوب کسی گذاشتیا
ساکونو:دیونه مال تو اصلا
من:نه یدونه خوبشو دارم
۶.۶k
۲۸ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.