I fell in love with someone P

"I fell in love with someone'' (P14)


ا.ت : هیچ وقت هق دست از هقق سرم بر نمیدارن*گریه*
کوک" وقتی دیدم بغض کرده دلم برا اون سوخت که چرا این دختر مظلوم ناراحت کنن طاقت اون..اشک هاش نداشتم...اونو تو آغوش خودم کشیدم وقتی تو بغلم نق میکرد احساس میکردم بچه ی 5 ساله تو بغلم داره گریه می‌کنه...
کوک : هیسس گریه نکن درست میشه*آروم*
ا.ت : *هق*
کوک : منو نگاه
ا.ت آروم سرش از جونکوک برمیداره با چشم های اشکی بهش زل میزنه...
کوک "‌ وقتی سرش از بغلم اورد بیرون بهم زل میزد فک میکردم واقعا اون بچست...بچه ای که حرف گوش کنه...لبخندی زدم با شست انگشتام اون اشک هایی که از مروارید زیباش می‌ریخت پاک کردم رو سرش بوسه ای گذاشتم...
کوک : می‌دونی وقتی گریه می‌کنی زشت میشی*خنده*
ا.ت" وقتی سرم بوسید تعجب وار بهش زل زده بودم تا اومد نزدیک صورتم که...ادامه داره...

تو خمار بمونید تا بعد🗿👍🏻
دیدگاه ها (۴۴)

"I fell in love with someone'' (P17)چند مین گذشت ولی با صدای...

"I fell in love with someone'' (P18)که با صدای جیغ خوشحالی ب...

"I fell in love with someone'' (P13)داشت نزدیکم میومد...که.....

"I fell in love with someone'' (P12)ویو صبح : از زبان ا.ت : ...

عشق مافیاییp2

سوار ماشین شدیم رسیدیم که جونگکوک گفت جونگکوک: از کنارم جم ن...

"سرنوشت "p,35..ساعت ۳ صبح .....با حس باد سردی چشمامو باز کرد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط