پارت. 17
پارت. 17
صبح زود تر از بقیه روزا بیدار شدم و رفتم سراغ هانیه
وقتی رسیدیم دانشگاه هانیه رفت سمت کلاس خودش منم سمت کلاس خودم
توی این چند ساعت آرمان خیلی تو خودش بود،
کلاس سوممون تازه شروع شده بود، دیگ نمیتونستم وایسم از استاد اجازه گرفتم ک برم دستشویی
هرکاری کردم دره دست شویی باز نشد ک از پشت در صدای خندون ارمان اومد
خوش میگذره خانم محمدی؟؟؟
جیغ کشیدم
تروو خدااا درووو باازز کنن اینجااا بو میدهههه
خندیدو رفت
داد کشیدم
تلافیشوووو سرتتتتت در میاااارمممممممم.
نیم ساعتی میشد تو دست شویی بودم کیفمم داخل کلاس بود گوشیمم داخلش، هیچ دسترسی ب بیرون نداشتم.
بلاخره یه صدایی اومد ک داد کشیدم
ترو خداااا یکییی کمک کنهه من اینجا گیر کردممممم
که یکی از دخترای سال بالایی با خنده درو باز کرد خدایا این چرا میخنده؟؟
گفتم
چرا میخندی سال بالایی؟؟
گفت:
پشت سرتو نگاه کن
برگشتم ک دیدم یه کاغد روی دره بود ک نوشته شده بود
در این مکان میمونی نگه داری میشود مواظب باشید
هینننن، باورم نمیشه این چه کاریه کرده اخه
آیدا نیستم یه بلایی سرت نیارم
منتظرم باش میرزایی
صبح زود تر از بقیه روزا بیدار شدم و رفتم سراغ هانیه
وقتی رسیدیم دانشگاه هانیه رفت سمت کلاس خودش منم سمت کلاس خودم
توی این چند ساعت آرمان خیلی تو خودش بود،
کلاس سوممون تازه شروع شده بود، دیگ نمیتونستم وایسم از استاد اجازه گرفتم ک برم دستشویی
هرکاری کردم دره دست شویی باز نشد ک از پشت در صدای خندون ارمان اومد
خوش میگذره خانم محمدی؟؟؟
جیغ کشیدم
تروو خدااا درووو باازز کنن اینجااا بو میدهههه
خندیدو رفت
داد کشیدم
تلافیشوووو سرتتتتت در میاااارمممممممم.
نیم ساعتی میشد تو دست شویی بودم کیفمم داخل کلاس بود گوشیمم داخلش، هیچ دسترسی ب بیرون نداشتم.
بلاخره یه صدایی اومد ک داد کشیدم
ترو خداااا یکییی کمک کنهه من اینجا گیر کردممممم
که یکی از دخترای سال بالایی با خنده درو باز کرد خدایا این چرا میخنده؟؟
گفتم
چرا میخندی سال بالایی؟؟
گفت:
پشت سرتو نگاه کن
برگشتم ک دیدم یه کاغد روی دره بود ک نوشته شده بود
در این مکان میمونی نگه داری میشود مواظب باشید
هینننن، باورم نمیشه این چه کاریه کرده اخه
آیدا نیستم یه بلایی سرت نیارم
منتظرم باش میرزایی
۲.۲k
۱۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.