دستش رو کشیدم و با زنجیر بستم
دستش رو کشیدم و با زنجیر بستم
سونگ مین:اوپا نکنه اون ا.ت عوضی چیزی بهت گفته باور کن داره دروغ میگه
شوگا:خفه شو حتما دوربین ها هم دستکاری کرده هاااا؟
سونگ مین:م...من...
از ترس به من من کردن افتاد یهو چشمم خورد به ا.ت سریع رفتم پیشش و بغلش کردم و رفتم تو اتاق کای
شوگا:کای نمیخوام کوچیک ترین اتفاقی براش بیوفت پس حواست رو جمع کن
کان:حواسم هست خیالت راحت
بعد دوباره به اتاق قرمز رفتم تا اون هرومزاده رو آدم کنم
(یک ساعت بعد)
انقدر زدمش دست خودم درد گرفته بود سونگ مین رو همون جوری ول کردم و رفتم بیرون خواستم ببینم که حال ا.ت خوبه یا نه رفتم تو اتاق کای که دیدم ا.ت نیست
شوگا:ا.ت کجاست؟
کای:خواست بره تو اتاقش منم کمکش کردم بردمش تو اتاق خودش
شوگا:آها مرسی فقط حالش خوبه؟
کای:ام خب بدنش خیلی ضعیف شده و اینکه نباید دیگه آسیب جسمی بهش بزنی چون ممکنه خدایی نکرده جونشون رو از دست بدن
شوگا:خیلی ممنون باشه حواسم بهش هست
کای:خوبه آها راستی این قرصها هم بده بهش به خودش توضیح دادم کی باید بخوره
شوگا:باشه ممنون
قرص ها رو ازش گرفتم و اومدم بیرون که دیدم ا.ت از اتاقش اومد بیرون تا منو دید خشکش زد و سریع رفت تو اتاقش رفتم سمت اتاقش خواستم درو باز کنم که ...
حمایت کنید تا پارت بعد هم بزارم البته اگر دوست دارید🦥❤
سونگ مین:اوپا نکنه اون ا.ت عوضی چیزی بهت گفته باور کن داره دروغ میگه
شوگا:خفه شو حتما دوربین ها هم دستکاری کرده هاااا؟
سونگ مین:م...من...
از ترس به من من کردن افتاد یهو چشمم خورد به ا.ت سریع رفتم پیشش و بغلش کردم و رفتم تو اتاق کای
شوگا:کای نمیخوام کوچیک ترین اتفاقی براش بیوفت پس حواست رو جمع کن
کان:حواسم هست خیالت راحت
بعد دوباره به اتاق قرمز رفتم تا اون هرومزاده رو آدم کنم
(یک ساعت بعد)
انقدر زدمش دست خودم درد گرفته بود سونگ مین رو همون جوری ول کردم و رفتم بیرون خواستم ببینم که حال ا.ت خوبه یا نه رفتم تو اتاق کای که دیدم ا.ت نیست
شوگا:ا.ت کجاست؟
کای:خواست بره تو اتاقش منم کمکش کردم بردمش تو اتاق خودش
شوگا:آها مرسی فقط حالش خوبه؟
کای:ام خب بدنش خیلی ضعیف شده و اینکه نباید دیگه آسیب جسمی بهش بزنی چون ممکنه خدایی نکرده جونشون رو از دست بدن
شوگا:خیلی ممنون باشه حواسم بهش هست
کای:خوبه آها راستی این قرصها هم بده بهش به خودش توضیح دادم کی باید بخوره
شوگا:باشه ممنون
قرص ها رو ازش گرفتم و اومدم بیرون که دیدم ا.ت از اتاقش اومد بیرون تا منو دید خشکش زد و سریع رفت تو اتاقش رفتم سمت اتاقش خواستم درو باز کنم که ...
حمایت کنید تا پارت بعد هم بزارم البته اگر دوست دارید🦥❤
۵.۹k
۱۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.