¹/²³
خوناشام جذاب من ¹/²³
کوک متوجه بود که بسختی میتونه ازش حرف بکشه و حتی شاید بیشتر
مواقع باید خودش تمایالت ات رو کشف کنه... پس همونطور که
ضربه میزد زمزمه کرد:
+کجاتو!؟
ات چیزی نگفت...
+هوم؟
ات بقدری آروم جواب داد که شک کرد کوک شنیده باشه.
+گردنمو...
اما کوک شنید و دستش رو به سمت گلوی جونگ کوک برد و اول لمسی
مالیم کرد و بعد، با حبس شدن نفس ات در سینهش فهمید که
منتظره!
حدسش درست بود... ات از اذیت شدن لذت میبرد و ازش
میخواست گلوش رو بگیره و چوکش کنه!
و البته که از آدم درستی هم میخواست!
کوک بدون اینکه بهش نگاه کنه، همونطور که مشغول مکیدن نیپ.لهاش
بود، دستش رو روی گلوی ات گذاشت و انگشتانش رو دورش
حلقه کرد و ناگهان طوری گلوی ات رو فشار داد که انگار واقعا
کوک متوجه بود که بسختی میتونه ازش حرف بکشه و حتی شاید بیشتر
مواقع باید خودش تمایالت ات رو کشف کنه... پس همونطور که
ضربه میزد زمزمه کرد:
+کجاتو!؟
ات چیزی نگفت...
+هوم؟
ات بقدری آروم جواب داد که شک کرد کوک شنیده باشه.
+گردنمو...
اما کوک شنید و دستش رو به سمت گلوی جونگ کوک برد و اول لمسی
مالیم کرد و بعد، با حبس شدن نفس ات در سینهش فهمید که
منتظره!
حدسش درست بود... ات از اذیت شدن لذت میبرد و ازش
میخواست گلوش رو بگیره و چوکش کنه!
و البته که از آدم درستی هم میخواست!
کوک بدون اینکه بهش نگاه کنه، همونطور که مشغول مکیدن نیپ.لهاش
بود، دستش رو روی گلوی ات گذاشت و انگشتانش رو دورش
حلقه کرد و ناگهان طوری گلوی ات رو فشار داد که انگار واقعا
۱۱.۰k
۱۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.