¹/²²

خوناشام جذاب من ¹/²²

با کشیده شدن دوبارهی موهاش به دست کوک اشکش دراومد و کوک
بیوقفه ضربه زد! باالخره نوک عضوش به ات خورده
بود و تونسته بود عوض شدن حال ات رو حس کنه.
+همونجا... اه.. جونگکوکا...
و کوک شروع به ضربه زدن به همون نقطه کرد.
صدای نفس نفس زدنشون و نالههاشون باعث هرچه بیشتر تحریک شدن
جفتشون میشد و کوک که باالخره تونسته بود لذت رو تجربه کنه
+جونگکوکا.....
کوک گوشش رو گاز گرفت و زبانش رو دور پیرسینگ گوشش کشید.
+جانم...
+منو...
+تو رو چی؟
+بگیر...
خجالت ات چیزی نبود که حتی در اوج لذت بتونه اون رو از بین
ببره. اونطور که ات به خودش میپیچید به چیزی بیشتر از باز
شدن دستهاش یا به قول خودش گرفته شدن احتیاج داشت!
دیدگاه ها (۴)

¹/²³

¹/²⁴

¹/³

¹/²

𝐀 𝐒𝐭𝐫𝐚𝐧𝐠𝐞𝐫 𝐂𝐚𝐥𝐥𝐞𝐝 𝐚 𝐅𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝𝐏𝐚𝐫𝐭𝟑𝟑ات هنوز تو فکر خواب بود که ص...

𝐀 𝐒𝐭𝐫𝐚𝐧𝐠𝐞𝐫 𝐂𝐚𝐥𝐥𝐞𝐝 𝐚 𝐅𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝𝐏𝐚𝐫𝐭𝟑𝟏ات خشکش زده بود. نمی‌دونست ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط