اسم: دیدار 🍷
اسم: دیدار 🍷
p⁹
ا/ت: اقای تهیونگ
تهیونگ: چیه؟؟؟
ا/ت: میشه..... میشه برم تو اون مغازه
تهیونگ: کدوم مغازه؟
ا/ت:(اشاره به مغازه ای که لباس زیر میفروشه)
تهیونگ:(پوزخند) منم میام
ا/ت: چییی؟؟؟؟
تهیونگ: من نمیتونم تورو تنهایی جایی بفرستم. شاید فرار کنی
ا/ت: نهه.... من.... من فرار نمیکنم
تهیونگ: گفتم منم میام (جدی)
ا/ت: اممم..... باشه
ویو ا/ت:
دیدم که دستشو تو دستم جا کرده
چشام دوباره گرد شد، دستشو فشار داد و فهمیدم منظورش اینه که حق هیچ اعتراضی رو ندارم
رفتیم تو مغازه که داشتم یه ستی رو نگاه میکردم که یهو تهیونگ گفت
تهیونگ: بیا این ست توری رو پرو کن.
ا/ت: هاا؟؟ شما خودتون گفتین که لباس باز نپوشم بعد حالا ازم میخاین این ست توری که همچیش معلومه رو بپوشم ؟
تهیونگ: گفتم جلو مردم لباس باز نپوش. حالا هم اینو بگیرش و برو پرو کن
ویو ا/ت:
رفتم سمت اتاق پرو که داشتم اون ست توری رو میپوشیدم، خیلی معلوم بود ولی خب بازم حق اعتراضی نداشتم که یهو.....
p⁹
ا/ت: اقای تهیونگ
تهیونگ: چیه؟؟؟
ا/ت: میشه..... میشه برم تو اون مغازه
تهیونگ: کدوم مغازه؟
ا/ت:(اشاره به مغازه ای که لباس زیر میفروشه)
تهیونگ:(پوزخند) منم میام
ا/ت: چییی؟؟؟؟
تهیونگ: من نمیتونم تورو تنهایی جایی بفرستم. شاید فرار کنی
ا/ت: نهه.... من.... من فرار نمیکنم
تهیونگ: گفتم منم میام (جدی)
ا/ت: اممم..... باشه
ویو ا/ت:
دیدم که دستشو تو دستم جا کرده
چشام دوباره گرد شد، دستشو فشار داد و فهمیدم منظورش اینه که حق هیچ اعتراضی رو ندارم
رفتیم تو مغازه که داشتم یه ستی رو نگاه میکردم که یهو تهیونگ گفت
تهیونگ: بیا این ست توری رو پرو کن.
ا/ت: هاا؟؟ شما خودتون گفتین که لباس باز نپوشم بعد حالا ازم میخاین این ست توری که همچیش معلومه رو بپوشم ؟
تهیونگ: گفتم جلو مردم لباس باز نپوش. حالا هم اینو بگیرش و برو پرو کن
ویو ا/ت:
رفتم سمت اتاق پرو که داشتم اون ست توری رو میپوشیدم، خیلی معلوم بود ولی خب بازم حق اعتراضی نداشتم که یهو.....
۳۵.۵k
۲۷ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.