اسم: دیدار 🍷
اسم: دیدار 🍷
p¹⁰
ویو ا/ت:
که یهو در باز شد و تهیونگ اومد تو
اومدم چیزی بگم که دستشو گذاشت رو لبامو و دم گوشم گف
تهیونگ: هیسسسس. هیچی نگو.
دستشو از روی دهنم برداشت و به بدنم که بیشترش برهنه بود نگاه کرد. قلبم داشت تند تر از همیشه میزد
خجالت کشیدمو سرمو انداختم پایین که یهو گفت
ویو تهیونگ:
دیدم قلبش داره تندر میزنه
انگاری عملیات موفقیت امیز بوده
تهیونگ: بهت میاد، یا بهتره بگیم توی بدنت قشنگ اومده
سرمو بیشتر پایین انداختم و دستامو روی جاهای لخت بدنم گذاشتم تا کمتر دیده بشه.
که یهو با انگشتش چونمو داد بالا و سرم اومد بالا و باهم چشم تو چشم شدیم که گفت
تهیونگ: دستاتو بردار. مانع بهتر دیدن بدنت میشن.
ویو تهیونگ:
دیدم دستاشو برنمیداره پس خودم دستاشو کنار زدم و با انگشتم اروم ترقوه هاشو نوازش میکردم تو خودش پیچیده بود وگونه هاش سرخ شده بود. این منو بیشتر تحریک میکرد تا بیشتر به اینکار ادامه بدم که یهو گفت
ا/ت: خواهش میکنمم....... تروخدا..... من از این حس....... خوشم....... نمیاد
تهیونگ: مهم این نیست که تو خوشت بیاد یا نه
ا/ت: خ....خواهش....میکنم (بغض)
تهیونگ:(سکوت)
ا/ت:(افتاد رو زمین)
تهیونگ:(اونم اروم اومد پایین)
تهیونگ: گریه نکن خانوم کوچولو
p¹⁰
ویو ا/ت:
که یهو در باز شد و تهیونگ اومد تو
اومدم چیزی بگم که دستشو گذاشت رو لبامو و دم گوشم گف
تهیونگ: هیسسسس. هیچی نگو.
دستشو از روی دهنم برداشت و به بدنم که بیشترش برهنه بود نگاه کرد. قلبم داشت تند تر از همیشه میزد
خجالت کشیدمو سرمو انداختم پایین که یهو گفت
ویو تهیونگ:
دیدم قلبش داره تندر میزنه
انگاری عملیات موفقیت امیز بوده
تهیونگ: بهت میاد، یا بهتره بگیم توی بدنت قشنگ اومده
سرمو بیشتر پایین انداختم و دستامو روی جاهای لخت بدنم گذاشتم تا کمتر دیده بشه.
که یهو با انگشتش چونمو داد بالا و سرم اومد بالا و باهم چشم تو چشم شدیم که گفت
تهیونگ: دستاتو بردار. مانع بهتر دیدن بدنت میشن.
ویو تهیونگ:
دیدم دستاشو برنمیداره پس خودم دستاشو کنار زدم و با انگشتم اروم ترقوه هاشو نوازش میکردم تو خودش پیچیده بود وگونه هاش سرخ شده بود. این منو بیشتر تحریک میکرد تا بیشتر به اینکار ادامه بدم که یهو گفت
ا/ت: خواهش میکنمم....... تروخدا..... من از این حس....... خوشم....... نمیاد
تهیونگ: مهم این نیست که تو خوشت بیاد یا نه
ا/ت: خ....خواهش....میکنم (بغض)
تهیونگ:(سکوت)
ا/ت:(افتاد رو زمین)
تهیونگ:(اونم اروم اومد پایین)
تهیونگ: گریه نکن خانوم کوچولو
۱۳.۴k
۳۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.