فیک عاشقان مافیا

فیک عاشقان مافیا




پارت ۲





آت:سلام ریوا خوبی چیکار داشتی




ریوا: مگه باید کاری داشته باشم که بهت زنگ بزنم




آت:آخه تو هیچ وقت همینجوری زنگ نمی‌زنی حالا اتفاقی افتاده بهم بگو



ریوا :آت من چند وقته بیرون نرفتم گفتم الان که تو آماده باشی بریم بار آخه من خیلی وقته بار نرفتم می خوام ببرم اونجا رو نشونت بدم باهام میایی




آت:اگه آپا و اوما اجازه بدن میام




ریوا : پس من منتظره زنگت هستم




آت: باشه بای



ریوا:بای



آت:رفتم به اپا و اوما بگم خوشبختانه اجازه دادن بعدش به ریوا زنگ زدم گفت که میاد دنبالم آماده شدم



ویو به بار


آت:وارد بار شدیم خیلی بد بود این هرزه ها میچسبیدن به این مردها و همو میبوسیدن بعضیا هم راهی اتاق ها میشدن برای س،کس کردن حالم ازشون بهم میخورد





ویو جیمین : امشبم مثل هرشب به بار رفتم تا یه چند تا هرزه بیارم برای خوشگذارنیم رفتم توی بار دیدم دوتا دختر خیلی خوشگل میز روبرومن خیلی خوشگل بودن ولی مثل زنای دیگه ی بار نبودن دیدم یک مرد رفت سمت یکیشون اونی که خیلی بیشتر چشممو گرفته بود
بهش گفت میای امشب شبمو زیامنی نمی‌دونم چیشد که یکدفعه اعصبانی شدم رفتم یقشو گرفتم گفتم اگه یک بار دیگه به دخترا نزدیک بشی قبر خودتو کندی



بعد یکدفعه ،،،،،،
دیدگاه ها (۰)

فیک عاشقان مافیا پارت ۳آت :یک پسر خشن میز روبروییمون نشسته ب...

فیک عاشقان مافیا پارت ۴ویو جیمینجیمین:به یکی گفتم آدرس اون د...

فیک عاشقان مافیا پارت ۱👇آت :صبح از خواب بیدار شدم رفتم کارای...

سلام این پست برای معرفی شخصیت ها هستش پارک جیمین :یک مافیا س...

" Part-1 "

فصل دوم رمان برادر های ناتنی من پارت اول: بعد از اون شب ات ح...

نام فیک:عشق مخفیPart: 6ویو ات*هه نیومده داره قلدری میکنه نشو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط