گاهی "دوستت دارم"...
همه "دوستت دارم ها" که اینقدر صریح نیست...
میشود در جواب "دوستت دارم" سرت را تکان بدهی و بگویی:
زندگی فرآیند ساده اما در عین حال پیچیده ای است...
بگویی: زندگی ات یک جای کارش لنگ میزند...
بگویی: بیا تا برایت از زندگی بگویم... از چیزی که این روزها گمشده است انگار...
بیا تا برایت از کج فهمی هایت از خدا بگویم...
که درست که خدای هرکس مال خود اوست اما یک چیزهایی توی دنیا قاعده است...
قواعدی که آمده تا من و تو با شناختنش بتوانیم در کوتاه مدت عمر، دنیا را دست آویز عقبی قرار دهیم...
که خسر الدنیا و الآخرة نباشیم...
که یک روزهایی احساس غبن نکنیم...
بعضی وقتها "من بیشتر" مخفی میشود در "این راه که میروی به ترکستان است"...
بعضی وقتها " دوستت دارم" مخفی میشود در" یک وقتهایی به خودت ایست بده... ایستهای خود ساخته... و نگاه کن کجای کاری و کجا را کج آمده ای و مسیرت را عوض کن... که گاهی بعضی اشتباهات خسران ابدی خواهند بود...
برگرد تا فرصت هست... و در مسیر کوتاه عمر جز به خدا و تکلیفت به رضایت احدی فکر نکن... که گاهی این دنیای هزار رنگ مادر را وسیله میکند تا تو را از خدا باز بدارد... که گاهی فرزند میشود مانع... که زینتهای زندگی دنیا گاهی میشوند اصل..."
اما یارجان!
گاهی هم دوست داشتن ساده و بدون هیچ ابهامی می آید وسط...
درست شبیه کلماتی که من دارم برای تو می نویسم...
برای تو که نیستی و نخواهی بود...
شبیه این شمعدانی های لب پنجره که به عشق تو کاشته ام...
شبیه همین چایی قندپهلو...
گفتم چایی؟!
بیا یارجان!
چاییمان سرد میشود...
#الهام_جعفری
#ممنوعه
میشود در جواب "دوستت دارم" سرت را تکان بدهی و بگویی:
زندگی فرآیند ساده اما در عین حال پیچیده ای است...
بگویی: زندگی ات یک جای کارش لنگ میزند...
بگویی: بیا تا برایت از زندگی بگویم... از چیزی که این روزها گمشده است انگار...
بیا تا برایت از کج فهمی هایت از خدا بگویم...
که درست که خدای هرکس مال خود اوست اما یک چیزهایی توی دنیا قاعده است...
قواعدی که آمده تا من و تو با شناختنش بتوانیم در کوتاه مدت عمر، دنیا را دست آویز عقبی قرار دهیم...
که خسر الدنیا و الآخرة نباشیم...
که یک روزهایی احساس غبن نکنیم...
بعضی وقتها "من بیشتر" مخفی میشود در "این راه که میروی به ترکستان است"...
بعضی وقتها " دوستت دارم" مخفی میشود در" یک وقتهایی به خودت ایست بده... ایستهای خود ساخته... و نگاه کن کجای کاری و کجا را کج آمده ای و مسیرت را عوض کن... که گاهی بعضی اشتباهات خسران ابدی خواهند بود...
برگرد تا فرصت هست... و در مسیر کوتاه عمر جز به خدا و تکلیفت به رضایت احدی فکر نکن... که گاهی این دنیای هزار رنگ مادر را وسیله میکند تا تو را از خدا باز بدارد... که گاهی فرزند میشود مانع... که زینتهای زندگی دنیا گاهی میشوند اصل..."
اما یارجان!
گاهی هم دوست داشتن ساده و بدون هیچ ابهامی می آید وسط...
درست شبیه کلماتی که من دارم برای تو می نویسم...
برای تو که نیستی و نخواهی بود...
شبیه این شمعدانی های لب پنجره که به عشق تو کاشته ام...
شبیه همین چایی قندپهلو...
گفتم چایی؟!
بیا یارجان!
چاییمان سرد میشود...
#الهام_جعفری
#ممنوعه
۱۲۳.۴k
۳۰ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.