"فردا"
"فردا"
صبح با صدای بلند اهنگ بیدار شدم اعصابم سگی شدد
با پیژامه خوابم رفتم طبقه پایین(عکس اول)چشمامو بستم و بلند داد زدم
کدوممم تتتت..خمممم سگیییی صبحهههه کلهههه صحر کنسرتتتتت گذاشتههههههههه
چشمام با حرس و عصبانیت باز کردم و دیدم جونگ کوک عین بز داره منو نگا میکنه(خواهر به اعصاب خودت مثلث... چیز نه مرب...ذوزنقه باش🚶🏻♀🗿)
جونگ کوک:حیح(یه خنده زیر میکنه)
چته؟؟
جونگ کوک:با این لباس خوابت~این قیافه وحشیت...اصلا بهم نمیخورن
تچ بیشورر
تو چته اصلا میفهمی ساعت چند بقیه گرفتن خوابیدنااااا
جونگ کوک:بقیه کجا بابا...رفتن المان
المان؟ مگه کشکه...به این راحتیی؟؟
پس چرا به من نگفتننن همینن دیروزززز پیش هم بودیممممم
جونگ کوک:تورو به خاطر رسانه ها نبردن
عا راست میگی افرین(سلطان تغییر مود😔)
جونگ کوک:برو یچی کوفت کن نمیری
بمیرم از دست تو راحت میشممم
رفتم سمت یخچال یچی برداشتم خوردم یه قهوه ریختم و رفتم گوشیمو برداشتم و زنگ زدم جینا
الو؟
سلام بانو ایون می چه عجب بیدار شدی●
خلی وته بیدالم<خیلی وقته بیدارم>(با دهن پر داره حرف میزنه)
خب چخبرا●
هیچی پسرا رفتن المان نمیدونم برا چی منم موندم با این گراز بی فرهنگ زن س.تیز
کیو میگی؟●
جونگ کوک:یاااااا من زن ستیززز نیستمم گرازم قیافتهه
ببند بابا...
جواب سوالمو گرفتم من فعلا برم امروز تمرین داریم خدافظظظ~●
حله...بابای~
تلفونو قطع کردم و رفتم تو اتاقم روی تخت دراز کشیدم
درحال جواب پس دادن به حرف های ملت بودم که یهو خوابم برد ....بعد چند ساعت بیدار که شدم ساعت نگا کردم
ساعتهه هشتهه؟؟من چقدررر خوابیدممم مگههه؟؟تازه قهوه هم خوردممم یا خدااا
لباس عوض کردم (عکس دوم)و اومدم طبقه پایین
گرازز مو مشکییی
کجایییی؟؟
چرا جواب نمیده:/
جونگ کوکاااا خونه ای؟
کله خونه رو گشتم حتما رفته بیرون بعد چند دقیقه زنگ خونه رو زدن رفتم درو باز کردم
کی....یا خداا
درو که باز کردم جونگ کوک افتاد تو بغلم
داری چیکارر میکنییی
جونگ کوک:من...خونه...اومدم(مسته داوشمون)
[یه ریزه بوش کردم]
هووفف
چقدد مست کردی مگهه
کشون کشون میبره میندازه رو مبل
دستت که بهم نخورد؟؟اگه الارم صدا بده سو تفاهم میشه برا بقیه
جونگ کوک:تو...تو تهیونگ همو بغل کنید و...مثل عاشق ...پ..پیشه ها رفتار ..کنید سو تفاهم نیس..ت بعد من مست بشم یه ا..نگشتم .بب بهت بخوره سو ..تفاهمه؟؟
منو تهیونگ که عاشق هم نیستم
جونگ کوک:و..واقعا احم..احمقی
مع..لومه که تهی..ونگ دوس..تت داره
کمی از حرفش تعجب کردم ولی خودمو بیخیال نشون دادم
من که اهمیتی نمیدم اون هم گروهیمه و منم هم گروهیشم مهم اینه که من عاشقش نیستم
من برم قرص خماری بیارم برات...
جونگ کوک دست ایون می رو میگیره
جونگ کوک:ایون می ببخشید...
صبح با صدای بلند اهنگ بیدار شدم اعصابم سگی شدد
با پیژامه خوابم رفتم طبقه پایین(عکس اول)چشمامو بستم و بلند داد زدم
کدوممم تتتت..خمممم سگیییی صبحهههه کلهههه صحر کنسرتتتتت گذاشتههههههههه
چشمام با حرس و عصبانیت باز کردم و دیدم جونگ کوک عین بز داره منو نگا میکنه(خواهر به اعصاب خودت مثلث... چیز نه مرب...ذوزنقه باش🚶🏻♀🗿)
جونگ کوک:حیح(یه خنده زیر میکنه)
چته؟؟
جونگ کوک:با این لباس خوابت~این قیافه وحشیت...اصلا بهم نمیخورن
تچ بیشورر
تو چته اصلا میفهمی ساعت چند بقیه گرفتن خوابیدنااااا
جونگ کوک:بقیه کجا بابا...رفتن المان
المان؟ مگه کشکه...به این راحتیی؟؟
پس چرا به من نگفتننن همینن دیروزززز پیش هم بودیممممم
جونگ کوک:تورو به خاطر رسانه ها نبردن
عا راست میگی افرین(سلطان تغییر مود😔)
جونگ کوک:برو یچی کوفت کن نمیری
بمیرم از دست تو راحت میشممم
رفتم سمت یخچال یچی برداشتم خوردم یه قهوه ریختم و رفتم گوشیمو برداشتم و زنگ زدم جینا
الو؟
سلام بانو ایون می چه عجب بیدار شدی●
خلی وته بیدالم<خیلی وقته بیدارم>(با دهن پر داره حرف میزنه)
خب چخبرا●
هیچی پسرا رفتن المان نمیدونم برا چی منم موندم با این گراز بی فرهنگ زن س.تیز
کیو میگی؟●
جونگ کوک:یاااااا من زن ستیززز نیستمم گرازم قیافتهه
ببند بابا...
جواب سوالمو گرفتم من فعلا برم امروز تمرین داریم خدافظظظ~●
حله...بابای~
تلفونو قطع کردم و رفتم تو اتاقم روی تخت دراز کشیدم
درحال جواب پس دادن به حرف های ملت بودم که یهو خوابم برد ....بعد چند ساعت بیدار که شدم ساعت نگا کردم
ساعتهه هشتهه؟؟من چقدررر خوابیدممم مگههه؟؟تازه قهوه هم خوردممم یا خدااا
لباس عوض کردم (عکس دوم)و اومدم طبقه پایین
گرازز مو مشکییی
کجایییی؟؟
چرا جواب نمیده:/
جونگ کوکاااا خونه ای؟
کله خونه رو گشتم حتما رفته بیرون بعد چند دقیقه زنگ خونه رو زدن رفتم درو باز کردم
کی....یا خداا
درو که باز کردم جونگ کوک افتاد تو بغلم
داری چیکارر میکنییی
جونگ کوک:من...خونه...اومدم(مسته داوشمون)
[یه ریزه بوش کردم]
هووفف
چقدد مست کردی مگهه
کشون کشون میبره میندازه رو مبل
دستت که بهم نخورد؟؟اگه الارم صدا بده سو تفاهم میشه برا بقیه
جونگ کوک:تو...تو تهیونگ همو بغل کنید و...مثل عاشق ...پ..پیشه ها رفتار ..کنید سو تفاهم نیس..ت بعد من مست بشم یه ا..نگشتم .بب بهت بخوره سو ..تفاهمه؟؟
منو تهیونگ که عاشق هم نیستم
جونگ کوک:و..واقعا احم..احمقی
مع..لومه که تهی..ونگ دوس..تت داره
کمی از حرفش تعجب کردم ولی خودمو بیخیال نشون دادم
من که اهمیتی نمیدم اون هم گروهیمه و منم هم گروهیشم مهم اینه که من عاشقش نیستم
من برم قرص خماری بیارم برات...
جونگ کوک دست ایون می رو میگیره
جونگ کوک:ایون می ببخشید...
۲.۸k
۱۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.