اربابمن

#ارباب-من
part : 12

ویو کوک :
که دیگه نتونستم دوون بیارم که ....
لبام رو گذاشتم روی لباش
همینطوری داشتم با لباش بازی می کردم
به چشای ات نگاه کردم ، خیلی مظلومانه داشت نگام می کرد که ازش جدا شدم

ات : تو ... تو چیکار کردی ( با لحن ترسیده )

که کوک از اتاق رفت بیرون
ات همینطوری که تعجب کرده بود روی زمین نشسته بود ، یه دستیبه روی لبش کشید
و لپاش سرخ شد

ات : یعنی .. ارباب منو دوست داره ؟؟

ویو ات :
می خواستم بلند شم که یهو ارباب لباشو گذاشت روی لبام
شوکه شدم و تعجب کردم
ازش پرسیدم چیکار کردی که از اتاق رفت بیرون
منم همینطوری روی زمین نشسته بودم
وقتی به اون صحنه فکر می کردم لپام سرخ میشدن
از روی زمین بلند شدم ، حوله رو دور خودم پیچیدم
و رفتم به سمت کمد
اجوما برام یه لباس گذاشته بود برای امشب
اون لباس خیلی خوشگل بود ( عکسشو میدم )
لباس رو از توی کمد در اوردم و گذاشتمش روی تخت
و رفتم و سشوار رو برداشتم و موهام رو خشک کردم
《 ویو ۳۰ مین بعد 》
دیگه تقریبا آماده بودم
یه میکاپ لایت هم کردم و لباسم رو پوشیدم
یه کمم عطر زدم
و به سمت در رفتم که .....
نویسنده : kim lora
چنل ناناصمون :https://wisgoon.com/kookjbcusbak
دیدگاه ها (۱)

#ارباب-منpart : 13ویو ات : که یهو تا اومدم در اتاق رو باز کن...

#ارباب-منpart : ۱۴ویو کوک : از پله ها بالا رفتیم که چیزی دید...

#ارباب-منpart : 11یه قدم رفت جلو ..که ....یهو پاش لیز خور که...

#ارباب-منpart : 10ات : اربابببب ، اربابببب ( با صدای خیلی بل...

پارت ۱

پارت ۱۰ رز وحشیکوک:که این تور ات:جونگ کوک لطفاً بزارممم پایی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط