فیک چرا تو

#فیک: چرا تو؟
       پارت صَدو هشت☆

•صدا•↪یونااا....خودتی؟ تو اینجا چیکار میکنی
^یونا روشو برمیگردونه ببینه کیه^
دایانا: چـ..... تو که گفتی از پسراا بدت میاد این پسر جذااب کیه؟*ذوق زده*
یونا: اوه.... دایانا تویی! چه تصادفی شگفت زده شدم*میخاد موضوعو عوض کنه*
لِئو: ببخشید ما عجله داریم باید بریم*خیلی جدی و سرد و البته جذاب*
دایانا:*جلوشونو میگیره*وایسااا وایسییین..... عامم.... از جی یون شنیدم که ته وو چه گوهی خوردهـ.... حالت خوبه؟ صدمه دیدی.... میشه ببخشیش کلا رفتارش با دختره بده
یونا: میشهراجبش حرف نزنی؟ واقعا شنیدنشمـ....
لِئو: عسلم بریم دیه*درحال ور رفتن با آبنبات، سرد*
دایانا: عسلمـ.... اوه حتما کارت واجبه بعدا تو مدرسه باهم حرفـ...
<لِئوخیلی جدی به دایانا نزدیک میشه>
لِئو: بعدانی وجود نداره خانومیــــ..... این اخرین باره فک نکنم این مدرسه واث دخترم مناسب باشه
یونا:*سرخ شدن*بیا بریم دیه خدافظظ*محکم دست لِئو رو میگیره*
لِئو: به بابات میگم مدرستو عوض کنه باید انتقالی بگیری
یونا: لازم نیست اتفاق خاصی نیوفتادهـ.... تازهمن حالمـ..
لِئو:<سرشو به سر یونا نزدیک میکنه،همون حالت که پیشونی ها به هم میخورن> نگو حالت خوبه که فقط دروغه اون مدرسه جای خوبی واست نیستـ.... اونجا فقط اسیب میبینی من نمیخام اینطور بشه هوم؟
یونا: اما.... اوهوم.... پس بزار خودم با بابام حرف میزنم
لِئو: یااا منو ببین اگه متقاعد نشد من بیخیال نمیشماا
یونا:*لبخند،بغض* اوهوم اوکی رئیس
لِئو: وایی خیلیه این کلمه رو نشنیدم*پوزخند*
<سرشو از رو سر  یونا ور میداره> 
یونا: اومم خوابت میاد؟
لِئو: اوهوم.... بریم خونه؟
٭یاد آوری٭مامان بابا لِئو مسافرت بودن بابای یونا هم خونه نبود اون شب و الان دوتاشون میرن خونه لِئو "
&#x27;میرسن خونه&#x27;
لِئو: آه خداایااا خوابم میاد*میپره رو تخت*
یونا: پس تو رو تخت بخاب مـ
*لِئو دستشو میکشه به سمت خودشو اونو پرت میکنه رو تخت*
یونا: یاا چیکار میکنییـ
لِئو: بیخیال کل روز منتظر این لحظه بودمـ.... باید پیش خودم بخوابی*چشمک زدن*
یونا: اینطوریاس*پوزخند*
لِئو: بلههههـ
یونا: من باید لباسامو عوض کنم توهم باید لباساتو عوض کنی بعد راجبش حرف میزنیم*سعی میکنه جدی باشه*
لِئو: چطوره باهم لباسامونو عوضـ....
^یونا بالشتو پرت میکنه سمت صورت لِئو ^
یونا: یااا برو بیرون*خجالت زده*
تادااا بالاخره بعد کلی انتظار حستون چیه😂💔
دیدگاه ها (۴)

#فیک: چرا تو؟        پارت صَدو نه☆لِئو: بیخیال مشکلش چیه... ...

#فیک: چرا تو؟        پارت صَدو ده☆°ساعت 10 صبح°لِئو: یونا......

#فیک: چرا تو؟        پارت صَدو هفت☆^درحال خوردن دوکبوکی ^یون...

#فیک: چرا تو؟        پارت صَدو شش☆ <لِئو آبنباتو از تو دهنش ...

رمان چرا به من نمی پیوندی؟بهش خندیدم بعدم همونجا موندم لباس ...

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۱۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط