اسم فرشته کوچولو من

اسم فرشته کوچولو من
پارت ۳۵
[ویو هارین]
پسر رو مخ فکر کرده کیه
اصلأ چجوری اومد داخل اتاق مگه قفل نبود ؟ نگاهی
به در کردم کلید داخلش بود
عوضی از در اتاق کلید داشته
اوف شیشه کل اتاق گرفته ، بهتر تمیزش کنم
رفتم از حموم اتاق یک جارو کوچیک که بود آوردم
شروع کردم شیشه ها جمع کردن...که دستم شیشه برید کل زمین خونی شد
هارین: آخ....آخ ( آروم)
رفتم از کشو باند داشتی برداشتم باهاش دستم بستم
و دوباره شروع کردم جمع کردن شیشه همه اش جمع کردم
هارین: و تمام....وای دستم داره عین دریا ازش خونه میره
در اتاق قفل کردم
رفتم روی تخت خوابیدم خیلی سرده پسره روانی شیشه هم درست نکرد
خیلی سرده بدنم به لرزه افتاد
نکنه این سردی بخاطر خونی که داره ازم میره ؟
نه بابا امکان نداره
هارین نترس چیزی نمیشه...
کم کم چشمام بسته شد....و تاریکی مطلق
[ ویو فردا]
با گیجی بلند شدم...نگاه دستم کردم که غرق خون بود
تخت از خون قرمز شده بود
سرما کل بدنم داشت می سوزوند
هارین: آخ هارین آخ هارین خودت نابود کردی
رفتم حموم کردم و موهام خشک کردم لباس راحتی پوشیدم
موهام گوجه ای بستم
رفتم سمت دست شویی و دستم زیر آب گرفتم
و بعدش دستام پانسمان کردم الان بهتر شده
و رو تختی انداختم داخل حموم و از کمد رو تختی جدید در آوردم
و
تختم رو تختی انداختم
هارین: الان فقط خواب حال می ده... ولی یکم سرده
رفتم رو تخت دراز شدم
لباسم یکم نازک بود داشت نابودم می کرد
و خوابیدم
ویو ساعت: ۹ شب
با لرز بلند شدم نگاه ساعت رو دیوار کردم ساعت ۹ شب نشون می داد
وای دارم میلرزم بدنم داغ کرده
وای خدا دیگه این حد سرما نمی تونم
ولی بدنم چرا اینقدر قرمز شده ، بخاطر که تب کردم وای دارم می سوزم



به خواهرم وصل شدم 😂😂😂
دیدگاه ها (۲)

اسم فرشته کوچولو من پارت ۳۶[ویو هارین]اگه دوباره بخوابم بدنم...

اسم فرشته کوچولو من پارت ۳۷[ویو جونگ کوک] جونگ کوک: آجوما آ...

اسم فرشته کوچولو منپارت ۳۴[ویو جونگ کوک]حرفایی که یونا و هار...

اسم فرشته کوچولو من پارت ۳۳ [ویو هارین]جونگ کوک: اینم یادت ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط