اسم فرشته کوچولو من

اسم فرشته کوچولو من
پارت ۳۷
[ویو جونگ کوک]
جونگ کوک: آجوما
آجوما سریع از آشپزخونه به سمتم اومد
آجوما: بله ارباب
جونگ کوک: هارین کجاست پس
آجوما: دو روز از اتاق بیرون نیومده
جونگ کوک: منظورت چیه ( داد)
آجوما: ما اصلأ ایشون ندیدم
سریع به سمت اتاقش رفتم
در اتاق قفل بود کلیدی یدک اتاق از میز جلو اتاق که داخل راه رو
قرار داشت برداشتم و در باز کردم
وارد شد اتاق مثل یخ بندون بود
سطل زباله که شیشه ها جمع شده بود و شیشه های خونی
و هارین که داخل پتو خودش پیچیده بود خواب بود
رفتم بالا سرش داشت می لرزید
پتو ازش جدا کردم بدنش داشت می لرزید
و داغ بود
جونگ کوک: هارین ...هارین
دستش باند پیچ شده بود
آخ دختر
با داد آجوما صدا کردم
که سریع خودش رسوند
آجوما: بله ارباب
جونگ کوک: چرا این نتونستی از یک دختر مراقبت کنی ( داد)
آجوما: ببخشید
جونگ کوک: دکتر خبر کن
آجوما: چشم
سریع دکتر خبر کرد که بعد از ۲۰ مین اومد
بهش سرم زد و براش دارو نوشت
دکتر: تمومه..
جونگ کوک: چرا اینقدر تب داره
دکتر: دستش بریده شده بوده و به شدت عمیق بوده خون زیادی رفته و سرما باعث شده آنفولانزا بگیره...بدنش خیلی ضعیف شده و بی هوش شده
جونگ کوک: می تونید برید
دکتر با تعضیم از اتاق خارج شد
کنار هارین نشستم...اتاقش هنوز سرد بود
تقصیر منه که تعمیر کار خبر نکردم شیشه درست کنه
به سمت طبقه پایین رفتم
همه به صف بودن
رفتم جلو ایستادم
جونگ کوک: اگه بلایی سر هارین اومده بود نابودتون می کردم بی ارزه ها ( جدی داد)
جونگ کوک: آجوما شیشه اتاق هارین بده درست کنن ( سرد )
آجوما: چشم... تعمیر کار خبر کردم
جونگ کوک: و اینکه اگه دفعه بعد بلایی سر هارین بیاد تک تکتون میکشم ( سرد و جدی)
دیدگاه ها (۲۷)

اسم فرشته کوچولو من پارت ۳۸[ویو هارین]با صدای عجیب بیدار شدم...

اسم فرشته کوچولو من پارت ۳۹[ویو هارین] هاجون: آره خنده کرد ر...

اسم فرشته کوچولو من پارت ۳۶[ویو هارین]اگه دوباره بخوابم بدنم...

اسم فرشته کوچولو من پارت ۳۵[ویو هارین]پسر رو مخ فکر کرده کیه...

رمان ( عمارت ارباب )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط