یکبار برایم نوشتی دوستت دارم

یکبار برایم نوشتی دوستت دارم
من هزار بار خواندمش !
هزار بار ضربان قلبم بالا گرفت
هزار بار نفس در سینه ام برید
هزار بار در وجودم ریشه کرد
انگار که هزار بار شنیده ام
انگار که هزار بار نوشته ای
یکبار در آغوشت کشیدم
هزار بار خوابش را دیدم !
هزار بار تب کردم
هزار بار آرام گرفتم
انگار که هزار بار در آغوشم بوده ای
تو یکبار دروغ گفتی
من دروغت را هزار بار تکرار کردم
هزار بار رویا ساختم
هزار بار باور کردم
انگار خانه ام را روی آب ساخته باشم
تو یکبارنبودی
من هزاربار دنبالت گشتم
هزار بار خاموش بودی
هزار بار به در بسته خوردم
هزار بار دلم گرفت
انگار که تمام هزارانم را باخته باشم
و اما یکباره در دلم فرو ریختی
و من که تو را هزار بار زندگی کرده بودم
هزار بار مردم
تو همیشه همان یک بودی !
یک دوستی ، یک تب ، یک رابطه ، یک تجربه ...
و این من بودم که از یک ، هزار ساخته بودم !
دیدگاه ها (۱)

‌‌وصل است نافِ زندگی با ناگهانی‌هاغم پیش می آید میان شادمانی...

رفت آنکه بیشتر ز همه دوست دارمشیارب به دستهای خودت میسپارمشل...

با هرچه سخت سختم و با ساده ساده اممن با صفات آینه هم خانواده...

می خواهم دوستت بدارمتا به جای همه جهانیان پوزش بخواهماز همه ...

یکبار برایم نوشتی دوستت دارم ... من هزار بار خواندمش ... هز...

*𓂃.•🕯●❥*🌼❀𓂃*✍🏻گاهی آدم میان هیاهوی زندگی، خیال می‌کند تنهاست...

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۱۷تقریبا ۶ ساعت بود که اونجا بودم و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط