رمان پرستار بچه من 📜🔮
رمان پرستار بچه من 📜🔮
شرط: ۲۲تا لایک ۱۰۹تا کامنت خواعشن نقطه نزارید متن بنویسید اگه گذاشتین پاک میکنم 🤷🏻♀️
جیمین: شما دوتا ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
آنچه گذشت➜🔮📜
ملیس: ب بله ☺️
جیمین: اون زیر چیه ؟
ملیس: چی چیه؟
جیون: راست میگه چی چیه؟
جیمین: دورغ دیگه بسه اون چیه گذاشتین روی اون وسیله
ملیس: هچی۰۰۰۰۰۰۰
ملیس:دیدم که جیمین آمد نزدیک دستشو دور کمر گذاشت منو آورد اینور و رفت ببینه چی اونجاست 😐( نه چیه میخواستی عاشقانه باشه😂)
جیمین: ملیسسسسسس این نودل اینجا چی کار میکنههههههههه😒😒
ملیس: اعمم اعمم نگا کنید براتون توضیح میدم
جیمین: ملیسسسس جلوی چشمم نباش
ملیس: دیدم که یهو جیمین دارن دنبالم میکنه من میدویدم دور این مبل جیمین به دوید که پام گیر کرد به میز افتادم رو مبل و جیمینم پاش گیر کرد افتاد روم نزدیک بود
لبامون بهم بخوره دستمو گذاشتم روی لبم اونم لبش خورد به دستم
جیون: به به به به 😈
جیمین: جیون برو توی اتاقت
جیون: چرا ؟ این صحنه رو از دست بدم 😈
ملیس: بله ارباب بچه به پدر میره
جیمین: 😈چطور مگه؟
ملیس: حالا 😶
جیمین : میخواستم خصوص باهات حرف بزنم ملیس
ملیس: با من ؟
جیمین : اره
ملیس: باش
جیمین: سریع میرم روی اصل مطلب منم از همون اولی که ترو دیدم دلم لرزید عاشقت شدم بد از فوت زن سابقم دیگه هیج زنی به چشمم مثل اون نیومدن جز ت و اینکه جیون هم خیلی بهت علاقه داره جیون به هیچ کسی اینقدر علاقه نداشته حتی زن قبلیم
ملیس: راستش منم عاشقت شدم ( با خجالت)
ملیس: یهو دیدم جیمین بغلم کرد و کل صورتمو با بوص یک سره کرد
جیمین: از این به بعد ت میشی خانم این خونه
ملیس: ولی۰۰۰۰
جیمین: ولی و اگر نداریم
ملیس: چشم ☺️
تق تق تق
شرط: ۲۲تا لایک ۱۰۹تا کامنت خواعشن نقطه نزارید متن بنویسید اگه گذاشتین پاک میکنم 🤷🏻♀️
جیمین: شما دوتا ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
آنچه گذشت➜🔮📜
ملیس: ب بله ☺️
جیمین: اون زیر چیه ؟
ملیس: چی چیه؟
جیون: راست میگه چی چیه؟
جیمین: دورغ دیگه بسه اون چیه گذاشتین روی اون وسیله
ملیس: هچی۰۰۰۰۰۰۰
ملیس:دیدم که جیمین آمد نزدیک دستشو دور کمر گذاشت منو آورد اینور و رفت ببینه چی اونجاست 😐( نه چیه میخواستی عاشقانه باشه😂)
جیمین: ملیسسسسسس این نودل اینجا چی کار میکنههههههههه😒😒
ملیس: اعمم اعمم نگا کنید براتون توضیح میدم
جیمین: ملیسسسس جلوی چشمم نباش
ملیس: دیدم که یهو جیمین دارن دنبالم میکنه من میدویدم دور این مبل جیمین به دوید که پام گیر کرد به میز افتادم رو مبل و جیمینم پاش گیر کرد افتاد روم نزدیک بود
لبامون بهم بخوره دستمو گذاشتم روی لبم اونم لبش خورد به دستم
جیون: به به به به 😈
جیمین: جیون برو توی اتاقت
جیون: چرا ؟ این صحنه رو از دست بدم 😈
ملیس: بله ارباب بچه به پدر میره
جیمین: 😈چطور مگه؟
ملیس: حالا 😶
جیمین : میخواستم خصوص باهات حرف بزنم ملیس
ملیس: با من ؟
جیمین : اره
ملیس: باش
جیمین: سریع میرم روی اصل مطلب منم از همون اولی که ترو دیدم دلم لرزید عاشقت شدم بد از فوت زن سابقم دیگه هیج زنی به چشمم مثل اون نیومدن جز ت و اینکه جیون هم خیلی بهت علاقه داره جیون به هیچ کسی اینقدر علاقه نداشته حتی زن قبلیم
ملیس: راستش منم عاشقت شدم ( با خجالت)
ملیس: یهو دیدم جیمین بغلم کرد و کل صورتمو با بوص یک سره کرد
جیمین: از این به بعد ت میشی خانم این خونه
ملیس: ولی۰۰۰۰
جیمین: ولی و اگر نداریم
ملیس: چشم ☺️
تق تق تق
۱۷.۵k
۰۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.